responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 74

احمد بن محمد بن أبی‌بکر بن خلکان

وی (681 - 608 ه) درباره امام موسی کاظم علیه‌السلام می‌نویسد:
«ابوالحسن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین‌العابدین بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب أحد الأئمة الإثنی عشر - رضی الله عنهم اجمعین -». قال الخطیب فی تاریخ بغداد: کان موسی یدعی «العبد الصالح» من عبادته و اجتهاده... و کان یسکن المدینة فاقدمه المهدی ببغداد فحبسه، فرأی فی النوم علی بن ابیطالب رضی الله عنه و هو یقول: یا محمد (فهل عسیتم إن تولیتمم أن تفسدوا فی الأرض و تقطعوا أرحامکم) [1] قال الربیع: فأرسل إلی لیلا فراعنی ذلک فجئته به فعانقه و أجلسه الی جانبه و قال...». «ابوالحسن موسی کاظم بن جعفر صادق... یکی از ائمه دوازده‌گانه می‌باشد - خداوند از همه آنها راضی باشد - خطیب در تاریخ خود گفت: موسی بن جعفر به خاطر کثرت عبادت و اجتهادش «عبدصالح» نامیده می‌شد. ساکن مدینه بود مهدی خلیفه عباسی او را به بغداد احضار کرد و در آنجا زندانی‌اش نمود. شبی علی بن ابیطالب رضی الله عنه را در خواب دید که به او فرمود: ای محمد: (آیا اگر به حکومت رسیدید می‌خواهید در زمین فساد کنید.... و پیوند خویشاوندیتان را قطع نمائید)؟ ربیع گفت: همان شب مهدی مرا احضار کرد و دستور داد موسی بن جعفر را پیش او بیاورم. ربیع می‌گوید: با عجله پیش مهدی آمدم دیدم او با صدای زیبای خود این آیه: (فهل عسیتم إن تولیتم أن تفسدوا فی الأرض و...) را می‌خواند به من دستور داد هر چه زودتر موسی بن جعفر را نزد او بیاورم. من شبانه آن حضرت را پیش مهدی آوردم همین که او را دید، برخاست و دست به گردن او انداخت و او را در کنار خود نشاند و گفت: امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را در خواب دیدم که این آیه را بر من می‌خواند اکنون تو به من اطمینان بده که قصد خروج بر ضد من و اولاد من نداری؟ حضرت فرمود: به خدا من هرگز چنین قصدی ندارم و اساسا این کار را در شأن من نیست. مهدی گفت: راست گفتی و سه هزار دینار به امام داد و او را از زندان رها کرده و به مدینه برگرداند» [2] . امام همچنان در مدینه بود تا خلافت به «هارون» رسید، و آن حضرت را به بغداد آورد و در آنجا زندانی کرد تا در زندان فوت نمود. «ابن‌خلکان» به نقل از تاریخ بغداد می‌نویسد: «ابن هارون الرشید حج فأتی قبر النبی صلی الله علیه و آله زائرا و حوله قریش و افناء القبائل و معه موسی بن جعفر فقال: السلام علیک یا رسول الله یا ابن‌عم، افتخارا علی من حوله. فقال موسی: السلام علیک یا أبت، فتغیر وجه هارون الرشید و قال: هذا هو الفخر یا أباالحسن حقا».
«هارون که به قصد عمره به مکه آمده بود، به هنگام مراجعت وارد شهر مدینه شد و به زیارت قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و هنگامی که به حرم پیامبر رسید، جمعیت انبوهی از قریش و قبائل دیگر در آنجا گرد آمده بودند در میان آن جمع موسی بن جعفر علیه‌السلام نیز دیده می‌شد. «هارون» رو به قبر مطهر پیامبر نموده گفت: سلام بر تو ای پیامبر خدا درود بر تو ای پسر عمو! بدین وسیله در میان آن جمعیت به نسبت عموزادگی خود با پیامبر افتخار می‌کرد. تا مردم بدانند که خلیفه پسر عموی پیامبر است! در آن هنگام که حضرت موسی بن جعفر از هدف هارون آگاه شده بود، با صدای بلند گفت: سلام بر تو ای پیامبر خدا! سلام بر تو ای پدر! هارون از این سخن به شدت ناراحت شد ولی به رخ خود نیاورد و بی‌اختیار گفت: ای ابوالحسن واقعا این افتخار است؟! «و قال ابوالحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی فی کتاب «مروج الذهب» فی أخبار هارون الرشید: ان عبدالله بن مالک الخزاعی کان علی دار هارون الرشید و شرطته فقال:...» [3] . «ابن‌خلکان پس از نقل کلام خطیب بغدادی، می‌گوید: علی بن حسین مسعودی در کتاب «مروج الذهب» در اخبار هارون الرشید آورده است که «عبدالله بن مالک خزاعی» که رئیس شرطه و نگهبان خانه هارون بود می‌گوید: خدمتگزار هارون به طور غیر منتظره پیش من آمد و فرصت نداد حتی لباسهایم را عوض کنم و مرا با خود به طرف منزل هارون حرکت داد، خادم به منزل هارون وارد شد و برای من اجازه گرفت، وارد شدم دیدم هارون در رختخواب خود نشسته است، سلام کردم، سکوت همه جا را فرا گرفته بود و وحشت عجیبی بر من دست داد و هر لحظه بر نگرانی من می‌افزود در این هنگام هارون از من پرسید عبدالله! می‌دانی چرا تو را احضار کرده‌ام؟ گفتم: نه به خدا ای امیرالمؤمنین. گفت: همین الان در خواب دیدم که یک غلام سیاه در حالی که حربه‌ای در دست داشت به من گفت: اگر همین الان موسی بن جعفر را از زندان آزاد نکنی با این حربه سرت را از تنت جدا می‌کنم. اکنون برو و او را فورا آزاد کن و سی هزار درهم هم به وی بده و به او بگو که اگر می‌خواهد همین جا بماند هر احتیاجی که داشته باشد برآورده می‌کنم و اگر می‌خواهم به مدینه باز گردد وسائل حرکت او را فراهم کن».
با ناباوری سه بار از هارون پرسیدم: موسی بن جعفر را آزاد کنم؟ هر مرتبه سخن خود را تکرار و بر آن تأکید ورزید از پیش هارون بیرون آمده وارد زندان شدم وقتی موسی بن جعفر علیه‌السلام مرا دید وحشت زده در برابر من بپا خاست او خیال می‌کرد که من مأمور شکنجه و اذیت او هستم. گفتم: آرام باشید من دستور دارم شما را همین الان آزاد کنم و سی هزار دینار در اختیار تو قرار دهم. موسی بن جعفر علیه‌السلام پس از شنیدن حرفهای من چنین گفت: اکنون جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم که فرمود:
«یا موسی، حبست مظلوما فقل هذه الکلمات فانک لا تبیت هذه اللیلة فی الحبس، فقلت: بأبی و أمی ما أقول: فقال: قل: «یا سامع کل صوت و یا سائق الفوت و یا کاسی العظام لحما و منشرها بعد الموت، أسألک بأسمائک الحسنی و باسمک الأعظم الأکبر المخزون المکنون الذی لم یطلع علیه أحد من المخلوقین، یا حلیما ذا اناة لا یقوی علی اناته، یا ذا المعروف الذی لا ینقطع ابدا و لا یحصی عددا، فرج عنی» [4] .
«ای موسی تو از راه ستم زندانی شده‌ای، این دعا را بخوان که همین امشب از زندان خلاص خواهی شد، عرض کردم پدر و مادرم به فدایت چه بگویم فرمود: بگو: یا سامع کل صوت...» من آن کلمات را خواندم و چنان که می‌بینی آزاد شدم. (و له اخبار و نوادر کثیرة).
خطیب در تاریخ بغداد مرگ آن حضرت را طبیعی گزارش داده و ابن‌خلکان شهادت او را به وسیله سم به عنوان یک قول آورده و مسعودی نیز شهادت او را به وسیله سم مسلم گرفته است ولی براساس روایات شیعه امامیه هارون امام موسی کاظم علیه‌السلام را در سال 183 به تحریک «یحیی برمکی» مسموم کرد و در 24 یا 25 رجب همان سال به شهادت رسید. [5] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) سوره محمد، آیه 22.
(2) و فیات الأعیان، ج 4، ص 393 - 394 - تاریخ بغداد، ج 13، ص 31 و 30.
(3) مروج الذهب، ج 3، ص 356 - 357.
(4)
مروج الذهب، ج 3، ص 356 - 7، طبع قاهره - ابن‌عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج 1، ص 304 - و فیات الاعیان، ج 4، ص 394 - 5 - این روایت را مرحوم صدوق، با تفصیل بیشتری نقل کرده است - عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 273 - امالی صدوق، ص 236.
[5] فرق الشیعة، ص 67 - کشی، اختیار، ص 258 - کافی، ج 1، ص 258.
منبع: امامان اهل‌بیت در گفتار اهل سنت؛ تحقیق و نگارش داود الهامی؛ مکتب اسلام چاپ اول پاییز 1377.

اسم الکتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 74
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست