همچون تحقّق اصيل بدانند و شيخ در تثبيت و تقرير اين مرام مىگويد ماهيّت از ما
سوى اللّه است و تمام آنها حادث و مناط فقر در شراشرشان موجود مىباشد پس
چگونه ميتوان آنان را از جعل جاعل بىنياز دانست.
قوله: حداهم على القول الخ: حدى با حاء مهمله ناقص يائى است بمعناى راند
و سوق داد.
شرح عربى: المراد من كون المجعول هو الماهيّة هو نفى توهّم ان يكون المهيّات ثابتات
فى العدم بلا جعل و وجود ثمّ يصدر من الجاعل الوجود او اتّصاف
الماهيّة بالوجود فاذا ارتفع هذا التّوهّم فلا مضايقة فى الذّهاب الى
جعل الوجود او الاتّصاف بعد ان تيقّن ان لا ماهيّة قبل الجعل و الى
هذا يؤل مذهب استادنا الحكيم المحقّق الالهىّ قدّس سرّه فى القول بجعل
الوجود فانّه يصرّح بكون الوجود مجعولا بالذّات و الماهيّة مجعولة بالعرض
انتهى.
ترجمه:
كلام صاحب شوارق (ره)
مراد از اينكه مىگوئيم مجعول ماهيّت است آنستكه اين توهّم را نفى نموده
كه ماهيّات ثابتات در عدم بوده بدون اينكه جعل و وجودى در كار باشد و سپس از
جاعل وجود يا اتّصاف ماهيّت بوجود صادر شده.
و وقتى اين توهّم مرتفع شد هيچ مضايقهاى نداريم از اينكه وجود يا اتّصاف
را مجعول بدانيم پس از آنكه يقين و قطع داشتيم كه پيش از جعل ماهيّتى نبوده.
و بهمين معنا مذهب و رأى استاد ما حكيم محقّق الهى در قول به جعل
وجود بر مىگردد چه آنكه وى تصريح كرده است باينكه وجود مجعول بالذّات بوده و
ماهيّت مجعول بالعرض مىباشد.
تمام شد كلام صاحب شوارق.