قوله: فى الثّانى: مقصود از « الثّانى » اتّحاد معقول با عقل مىباشد.
قوله: لا قوام و لا ظهور له: ضمير در « له » به نور فعلى راجع بوده و اين
عبارت تفسير است براى معناى حرفى مقصود اينستكه مدرك بكسر (راء) اضافه
اشراقيّه دارد بمدرك (بفتح راء) همانطورى كه واجب تبارك و تعالى نسبت
بممكنات چنين اضافهاى دارد.
قوله: و بين المراتب اصل محفوظ: مراد از مراتب، مراتب مدرك (بالكسر)
است و آن نيز هفت مرتبه است كه حكماء در قبال اصطلاح عرفاء گفتهاند و آنها
عبارتند از:
1- عقل هيولانى.
2- عقل بالملكه.
3- عقل بالفعل.
4- عقل مستفاد.
5- عالم محو (مقام توحيد افعالى).
6- مقام توحيد صفاتى.
7- مقام توحيد ذاتى.
كه در تمام اين مراتب اصلى محفوظ است كه آن مدرك باشد
همچنانكه وجود و نور در تمام مراتب منحفط مىباشد.
قوله: و سنخ باق كالنّفس: مرحوم محقّق آشتيانى در ذيل اين عبارت
فرموده:
جهت آنكه مصنّف (ره) فرموده: كالنّفس اينستكه كلام در اتّحاد مدرك
بكسر با مدرك بفتح مخصوص به نفس نبوده بلكه در هر مدركى نسبت بهر
ادراكى جارى مىشود حتّى قائلين باتّحاد عاقل و معقول در علم بارى تعالى نيز
باين مرام و مسلك معتقد شدهاند.
و مقصود از اتّحاد در تمام اين مراتب و موارد شيئ واحدى است و آن
اينكه كثرت در وحدت منطوى است و وحدت در كثرت ظهور پيدا كرده پس اصل