ترجمه:
دليل ششم
دليل ششم بيانى است كه بآن در متن اشاره كرده و گفتهايم:
از امورى كه بواسطهاش ادّعاى ما يعنى دعواى اشتراك معنوى تأييد
مىشود بيانى است كه فخر رازى آن را در شرح اشارات از قوم نقل نموده و آن
اينستكه:
قرار دادن وجود را بعنوان قافيه ابيات ايطاء محسوب مىشود.
و مقصد از ايطاء آن است كه قافيه را در آخر ابيات تكرار نمايند و اين
معنا از نظر بلغاء عيب بحساب مىآيد.
اين كلام دلالت مىكند كه وجود داراى معناى واحدى است زيرا اگر
مشترك لفظى بوده و داراى معانى متعدّد و متكثّر باشد هرگز از قايفه قرار دادن آن
ايطاء نبايد لازم بيايد چنانچه اگر از لفظ « عين » كه مشترك لفظى بين معانى
متعدّد است بعنوان قافيه ابيات استفاده نمايند ايطاء نبوده بلكه شايسته تحسين نيز
مىباشد زيرا بدينوسيله قوافى از باب تجنيس شده كه در علم بديع از محسّنات
محسوب مىگردد.
شرح فارسى:
توضيح
دليل ششم بر اشتراك وجود كلامى است كه فخر رازى در شرح اشارات
از اهل اصطلاح نقل مىكند و آن اينستكه:
اگر در ابياتى چند قافيه تمام آنها وجود باشد آنرا بلغاء و اهل ادب ايطاء
دانسته و در نتيجه شعر را معيوب و قابل اعتبار نمىدانند.
و بمقتضاى معنائى كه در ايطاء مىباشد و در ذيل شرحش را مىآوريم
اين كلام شاهد است بر مشترك معنوى بودن وجود زيرا اگر وجود داراى معانى
متعدّده بود و بالمآل مشترك لفظى مىشد نه تنها عيب نبود بلكه از محاسن بديعيّه
بحساب مىآمد چون در اينصورت از مصاديق تجنيس مىگردد و آن بتمام اقسامش