الف: ذكر وصف براى مبتداء نكره اعم از آنكه وصف مذكور بوده همچون: و
لعبد مومن خير من مشرك (شاهد در « مؤمن » است كه صفت براى مبتداء نكره يعنى « مؤمن » مىباشد و در لفظ مذكور است يا وصف مقدّر باشد مانند: شر اهرّ
ذاناب كه در تقدير شر عظيم اهرّ ذاناب مىباشد
ب: مبتداء بعد از استفهام ذكر شود مانند: أرجل فى الدّار ام امرئة
شاهد در « رجل » است كه مبتداء نكره بوده و چون بعد از استفهام
آمده نكره بودنش جائز مىباشد
ج: مبتداء بعد از نفى ذكر شود مانند: ما احد خيرا منك شاهد در « احد » است كه مبتداء نكره بوده و چون بعد از نفى آمده نكره بودنش جايز
مىباشد.
د: خبر ظرف يا جار و مجرور بوده و بر مبتداء مقدّم شده باشد مانند:
فى الدّار رجل شاهد در « رجل » است كه نكره بوده و چون خبرش ظرف است و بر آن
مقدّم شده نكره آمدنش جايز است.
ه: آنكه مبتداء دعاء بوده مانند: سلام عليك يا نفرين باشد نظير: ويل للمشركين
4- زمانى كه خبر ظرف باشد تقديمش بر مبتداء جايز است.
5- امّا تعيين مبتداء و خبر در جملات آتيه:
الف: كلمه « هو » مبتداء بوده و « الغفور » و « الودود » و « ذو العرش» و « فعّال » خبر آن مىباشند
ب: « ابوا » خبر مقدّم و محمّد و على مبتداء مؤخر مىباشند
حل المسائل الهداية في النحو ؛ ص32
« مثل الامام» مبتداء و « مثل الكعبه» خبر مىباشد.
د: « الدنيا » مبتدائو « متجر » خبر مىباشد.
6- و امّا سبب جواز ابتداء به نكره در جملات زير:
الف: سبب جوازدر « لدينا مزيد» آن است كه خبر يعنى « لدينا » ظرف است و مقدّم شده.