5- در يك مورد ربط جزاء با فاء ممتنع مىباشد و آن در وقتى است كه جزاء
به صيغه ماضى بوده بدون اينكه لفظ « قد » بر سرش باشد مانند: ان اكرمتنى اكرمتك.
و در يك مورد ربط جزاء با فاء جايز مىباشد و آن در زمانى است كه
جزاء به صيغه مضارع بوده اعم از آنكه مثبت بوده يا منفى باشد چه آنكه در اين فرض
هم جزاء را با فاء مىتوان آورد و هم بدون فاء مانند: ان تضربنى اضربك يا فاضربك.
6- و امّا استخراج مضارع مجزوم در جملات مذكور و بيان عامل جزم در آن:
الف: « لم يلد» مضارع مجزوم بوده و عاملش « لم » مىباشد چنانچه « لم يولد» نيز چنين است « لم يكن» نيز مضارع مجزوم بوده و عاملش « لم » مىباشد.
ب: « لا تؤاخذ» مضارع مجزوم بوده و عاملش « لاء » ناهيه است چنانچه « لا تحمل» نيز چنين است « لا تحمّلنا» نيز مضارع مجزوم بوده و عامل جزمى در آن « لاء » ناهيه است.
ج: « ليقضوا » و « ليوفوا » و « ليطوّفوا »
هرسه مضارع مجزوم بوده و عامل جزم در آنها لام امر غائب مىباشد.
د: « لم تؤمنوا» مضارع مجزوم بوده و عامل جزم « لم » مىباشد « لمّا يدخل» مضارع مجزوم بوده و عامل جزم در آن « لمّا » مىباشد
7- و امّا استخراج شرط و جزاء در آيات مذكور:
الف:
«يتعدّحدود الله» جمله شرط و « فقد ظلم نفسه» جزاء شرط مىباشد
ب: « تفعلوا » جمله شرط و « يعلمه الله» جزاء شرط است
ج: «تبدواما فى انفسكم» جمله شرط و «يحاسبكمبه الله» جزاء شرط است
د: « تكونوا » جمله شرط و «يدرككمالموت» جزاء شرط است و نيز « تصبهم حسنة» شرط و « يقولوا » جزاء شرط مىباشد و همچنين «تصبهمسيّئة» شرط و « يقولوا » جزاء شرط مىباشد