تعص فان تعذّب (سرپيچى و نافرمانى مكن پس عذاب مىشوى)
و: بد از واوى كه در جواب امر آمده باشد مانند: اسلم و تسلم تقدير آن
اسلم و ان تسلم مىباشد.
3- در جائى كه « ان » با لامى كه به معناى « كى » باشد همراه شود اظهار آن جائز است چنانچه مىگوئى: اسلمت لان ادخل
الجنّة و نيز با « واو » عاطفهاى كه فعل مضارع با آن را به اسم صريح
عطف كرده باشد اظهار ان ناصبه جايز مىباشد چنانچه مىگوئى: اعجبنى قيامك و ان
تخرج، در اين مثال « واو » ان تخرج را به « قيامك » كه اسم صريح است عطف نموده.
و امّا اگر « ان » بين « لاء » و « لام » به معناى « كى » واقع شود اظهارش واجب است مانند: لا تذهب الى الشّارع لئلّا تلقى
اعدائى (به خيابان نرو تا با دشمنان من ملاقات نكنى) در اين مثال چون « ان » بين « لام » و لاء قرار گرفته اظهارش واجب است چه آنكه
لئلّا در اصل لان لا بوده بعد نون را از جنس لام نموده و سپس لام را در لام ادغام
نموديم « لئلّا » شد.
4- كلمه « ان » وقتى بعد از « ظنّ » واقع شود در آن دو وجه جايز است:
الف: آنكه ناصبه باشد و به واسطهاش فعل مضارع منصوب گردد.
ب: آنكه آن را مخفّفه از مثقّله بدانيم نظير ان كه بعد از ماده علم
واقع شود.
5- و امّا استخراج فعل مضارع منصوب در جملات ذيل و سبب منصوب شدنشان:
الف: « نسلم » و سبب نصب آن اين است كه « ان » مقدّره بعد از « لام » به معناى كى آنرا نصب داده
ب: « افوز » و سبب نصب آن اين است كه « ان » بعد از « فاء » در جواب تمنى مقدر بوده و آنرا نصب داده
ج: « يشفعوا » و سبب نصبش آن است كه « ان » بعد از « فاء » در جواب استفهام مقدّر بوده و آنرا نصب داده و
همچنين است « نعمل » زيرا تقدير كلام او هل نردّ فان