اوّل تقديرا مرفوع و در دوّم منصوب و در سوّم مجرور مىباشد.
3- اعراب عبارت است از كيفيتى كه بواسطهاش آخر كلمه معرب مختلف مىشود.
عامل آن است كه بواسطهاش رفع و نصب و جر حاصل شود.
4- در آيه: قل اعوذ بربّ النّاس: كلمه « اعوذ » معرب بوده و ضمه اعرابش مىباشد و برهنه بودنش از عامل نصبى و
جزمى عامل رفع آن محسوب مىشود و كلمه « بربّ » باء در آن عامل بوده و « ربّ » معرب و كسره اعراب آن است و كلمه « النّاس » معرب بوده و كسرهاش (جرّ) اعراب آن بوده و عاملش « ربّ » است كه به آن اضافه شده است.
و در آيه «اذازلزلت الارض زلزالها: كلمه « اذا » معرب بوده به اعراب تقديرى و اعرابش نصب بوده و عامل آن « زلزلت » مىباشد و كلمه « الارض » معرب و ضمّه كه علامت رفع باشد اعرابش بوده و
عامل در آن « زلزلت » است و كلمه « زلزالها » معرب و عاملش « زلزلت » بوده و اعرابش فتحه كه علامت نصب است مىباشد.
سؤالات و تمرينات ص (20)
1- اسم صحيح و جارى مجراى آن را با ذكر چند مثال تعريف كنيد؟
2- اعراب اسماء غير منصرف چيست مثالى براى
آن بزنيد؟
3- در جملات زير اسماء معرب را جدا نموده و
نوع اعراب آنها را ذكر نمائيد: