responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : بیان المراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 153

برخورد مى‌كنيم كه لغات از قبيل ترادف و اشتراك مى‌باشند.

مرحوم مصنّف احتمال دوّم را تأييد و تقويت نموده و براى تثبيت آن به تصريح برخى از مورّخين و كسانيكه تاريخچه لغات را نگارش داده‌اند متمسّك گرديده است و نيز ارباب ادب كلامشان در اين باب شاهد و گواه زنده‌اى بر صدق اين گفتار مى‌باشد چنانچه بسيار از ايشان شنيده شده كه مى‌گويند:

لغت اهل حجاز چنين بوده و لغت اهل تميم چنان و لغت قبيله حمير مثلا اين طور است.

اين نحو از تعابير بخوبى دلالت دارد كه واضعين متعدّد و مختلفند و پيدايش لغات مستند به واضع واحد نمى‌باشد.

قوله: بل فى وقوعهما: يعنى وقوع ترادف و اشتراك.

قوله: مقالة من انكرهما: ضمير تثنيه به ترادف و اشتراك راجع است.

قوله: و هذه بين ايدينا: يعنى اينكه در مقابل ما و در دسترس ما است لغت عربى مى‌باشد.

قوله: و وقوعهما فيها واضح: ضمير تثنيه به ترادف و اشتراك راجع بوده و ضمير مؤنّث به لغت عربيّه عود مى‌نمايد.

قوله: ان نتكلّم فى نشأتهما: يعنى ابداع و اختراع ترادف و اشتراك.

قوله: فانّه يجوز ان يكونا من وضع واضع واحد: ضمير در « فانّه » بمعناى « شأن » بوده و ضمير تثنيه در « يكونا » به ترادف و اشتراك عود مى‌كند.

قوله: و يجوز ان يكونا: كلمه « يجوز » يعنى « يمكن » و ضمير تثنيه به ترادف و اشتراك راجع است.

قوله: كلّ لغة منها: ضمير در « منها » به هذه اللّغات عود مى‌كند.

قوله: يجب اتّباعها: يعنى اتباع لغة عربيه.

قوله: كما صرّح به بعض المورّخين لللّغة: ضمير در « به » به احتمال ثانى راجع است.

قوله: و على الاقلّ فهو الاغلب: ضمير « هو » به احتمال ثانى برمى‌گردد.

اسم الکتاب : بیان المراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 153
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست