باشند و ايندو نيز يكحرفى و دوحرفى هستند لاجرم همچون حروف مبنى
مىباشند.
اعتراض و جواب از آن
ممكنست در مقام اعتراض گفته شود:
قبول نداريم هراسم يكحرفى يا دوحرفى مبنى باشد و علّت بنائش را
شباهت وضعى بحروف بدانيم زيرا اينحكم در برخى كلمات مانند: دم (خون) و يد (دست)
تخلّف دارد و بدينترتيب نمىتوان براى آن كلّيّت قائل شد و وقتى كلّى نبود از آن
بصورت قاعده ياد كردن صحيح نيست.
شارح در جواب از اين اعتراض مىگويد:
حكمى كه ذكر شد و در طىّ آن گفتيم شباهت وضعى اسم بحروف آنرا مبنى
مىنمايد قاعده كلّى است يعنى باين قاعده ملتزم هستيم كه هراسم يك يا دوحرفى بايد
مبنى باشد و امّا دو كلمه « يد » و « دم » موجب رفع يد
از حكم نخواهند شد چه آنكه اصل ايندو كلمه سهحرفى است يعنى اصل « يد » يدى و اصل « دم » دمى بوده است و چون ضمّه بر « يا » ثقيل بود آنرا حذف نموده
التقاء ساكنين بين ياء و تنوين شد از اينرو « ياء » را در ايندو حذف كردند، پس قاعدهاى كه ذكر شد بجاى خود محفوظ است.
مؤلّف گويد:
از شواهد و ادلّهاى كه اصل ايندو كلمه سهحرفى بوده آنكه در تثنيه
ايندو گفته مىشود: يديان و دميان.
چنانچه در جمعشان نيز ايدى و دماء مىگويند.
سپس مصنّف مىگويد:
و ديگر از اقسام شباهت مدنى كه اسم را مبنى مىنمايد شباهت معنوى است
چنانچه در « متى » و « هنا » اين شباهت وجود دارد.