و الاسم منه، اى بعضه متمكّن و هو معرب، جار على الاصلى و بعضه الآخر
غير متمكّن و هو مبنىّ، جار على خلاف الاصل.
و انّما يبنى لشبه، فيه، من الحروف، متعلّق بقوله، مدنى، اى مقرّب
له.
و احترز به عن غير المدنى و هو ما عارضه ما يقتضى الاعراب كاىّ فى
الاستفهام و الشّرط، فانّها اشبهت الحروف فى المعنى، لكن عارضها لزومها الاضافة.
ترجمه و شرح:
مبحث معرب و مبنىو تقسيم اسم به آن دو
مصنّف گويد:
اسم بردو قسم است: معرب و مبنى.
اسم در صورتى مبنى مىشود كه به حروف شباهت مدنى داشته باشد.
شارح گويد:
كلمه « منه » در متن
بمعناى « بعضه » مىباشد
يعنى لفظ « من جارّه»
تبعيضيّه است بنابراين معناى عبارت چنين مىشود:
بعضى از اسماء متمكّن بوده كه بآن معرب نيز مىگويند، اين اسماء
براصل و قاعده اوّلى جارى هستند.
و برخى ديگر از آنها غير متمكّن يعنى مبنى هستند، اين گونه اسماء
برخلاف اصل و قاعده مزبور جارى شدهاند.
توضيح و شرح
اساسا كلمات باين منظور وضع و جعل شدهاند كه متكلّمين در وقت اداء
مقصود بمخاطبين آنچه را كه نيّت و اراده كردهاند تفهيم نموده و در مقابل مستمعين
نيز بواسطه گوش فرادادن به سخنان ايشان مطالبى را كه مراد است