اذا دلّت كلمة على حدث ماض و لم تقبل التّاء كشتّان او على حدث حاضر
او مستقبل و لم تقبل لم كاوّه فهى اسم فعل ايضا قاله المصنّف فى عمدته.
ترجمه و شرح:
مصنّف گويد:
اگر امر براى نون تأكيد جائى در آن نباشد اسم است نه فعل.
شارح گويد:
مقصود از « امر » كلمهاى است كه معناى امر را مىفهماند و مراد از « معناى امر» طلب
ايجاد چيزى است چه آنكه « امر » داراى معانى متعدّد از قبيل: فرمان، طلب، شيئ، و هول و غير اينها
بوده ولى همانطورى كه گفته شد منظور از آن در اينجا همان معناى اصطلاحى آن يعنى
طلب ايجاد چيزى مىباشد و حاصل كلام آنكه بسا كلمهاى است كه معناى طلب ايجاد شيئ
را افاده نموده ولى قابليّت براى الحاق نون تأكيد در آن نيست همچون اسماء افعال
بمعناى امر نظير:
رويد بمعناى (امهل، مهلت بده) يا صه (اسكت، سكوت نما) يا حيّهل (ايت،
بياور) بايد گفت:
اين قسم از كلمات امر نبوده بلكه اسم هستند.
سپس شارح گويد:
كلمه « حيّهل » لفظى است
مركّب از « حىّ » و « هل » بمعناى « اقبل » يعنى بياور.
پس از آن مىافزايد:
همانطوريكه گفته شد كلمهاى كه داراى معناى امر بوده ولى نون تأكيد
قبول نكند امر نيست اكنون مىگوئيم:
در مقابل اگر كلمهاى نون را پذيرفت ولى معناى امر را نداشت فعل امر