اينكه گفته شد « هل » از حروف مشترك بوده و براسم و فعل هردو داخل مىشود با آنچه در باب
اشتغال گفته و طىّ آن « هل » را مختصّ بفعل قرار دادهاند منافات دارد.
جواب
بين كلام اينجا و آنچه در باب اشتغال گفته شده هيچ تنافى و تناقضى
وجود ندارد زيرا اينكه در باب اشتغال گفتهاند « هل » اختصاص بفعل دارد طبق فرموده رضى در حالى است كه « هل » برسر جمله فعليّه داخل شود كه
در اينجا نمىتوان اسم مقدّر گرفت و « هل » را داخل برآن دانست بلكه مدخولش فعل بوده و در چنين حالتى برسر اسم
هرگز داخل نمىشود مانند هل رأيت زيدا و هل قام عمرو و اينكه در اينجا گفته شد هل
مشترك است يعنى هم براسم داخل شده و هم برفعل مقصود از آن اينستكه هم جايز است
برسر جمله اسميّه داخل شود و هم برسر فعليّه و بسيار روشن و واضح است كه بين ايندو
كلام تنافى و تناقضى وجود ندارد.
قوله: و لا ينافى هذا ما سيأتى: مشار اليه « هذا » اشتراك هل بين اسم و فعل
مىباشد.
قوله: من اختصاصه بالفعل: ضمير در « اختصاصه » به « هل » عود مىكند.
قوله: لانّ ذلك حيث كان فى حيّزها فعل: مشار اليه « ذلك » اختصاص « هل » به فعل مىباشد و ضمير در « حيّزها » به « هل » عود مىكند.
قوله: قاله الرّضى: ضمير منصوبى
در « قاله » به اختصاص « هل » بفعل