يكى ديگر از علائم فعل تائى است كه در كلمه « اتت » مىباشد.
شارح گويد:
مقصود تاء تأنيث ساكنه است كه صرفا در فعل آنهم در خصوص فعل ماضى
مىباشد مانند:
و من توضّاء يوم الجمعة فبها و نعمت.
ضمائر در « فبها » و « نعمت » به سنّت
وضوء راجع مىباشند و تقدير كلام چنين است:
و من توضّاء يوم الجمعة فعمل بهذه السّنّة و نعمت.
يعنى: و كسى كه در روز جمعه وضوء گرفته و باين سنّت عمل نمايد و حال
آنكه نيكو سنّتى است الخ.
شاهد در « تاء » در « نعمت » بوده كه تاء
تأنيث ساكنه مىباشد.
ناگفته نماند: قيد « ساكنه » را آورديم تا تاء متحرّكى را كه به اسماء ملحق مىشود همچون تاء در « ضاربة » و آنچه به برخى از حروف وصل
شده نظير « تاء » متحرّكى كه
به « لا » و « ربّ » متّصل شده و « لات » و « ربّة » گفته مىشود و همچنين تاء متحرّك ملحق به برخى از اسماء اشاره مانند « ثمّ » كه « ثمّة » خوانده مىگردد خارج شود.
امّا خارج شدن « ضاربة » بخاطر آنستكه تاء در آن حركات اعرابى را قبول نموده و هيچگاه ساكن
نميباشد فلذا در حالات سهگانه گفته مىشود:
جائتنى ضاربة (حالت رفع).
رأيت ضاربة (حالت نصب).
مررت بضاربة (حالت جرّ).
و امّا خروج ديگر كلمات جهتش آنستكه اگرچه اينكلمات مبنى بوده و
آخرشان مانند « ضاربة » تغيير
نمىكند ولى تاء ملحق بآنها ساكن نبوده و مبنى