ثمّ اخذ فى علامة الفعل مقدّما له على الحرف، لشرفه عليه، لكونه احد
ركنى الكلام دونه.
ترجمه و شرح:
سپس مصنّف شروع نمود در بيان علامت فعل در حاليكه آنرا برحرف مقدّم
كرد و جهتش اينستكه فعل برحرف شرافت داشته و در رتبه اعلاى از آن قرار دارد چه
آنكه يكى از دو ركن كلام يعنى مسند مىتواند قرار گيرد ولى حرف همانطوريكه سابقا
گفتيم هيچيك از دو ركن كلام قرار نگرفته و براى آنها قابليّت ندارد.
قوله: ثمّ اخذ فى علامة الفعل: ضمير فاعلى
در « اخذ » به مصنّف
راجع بوده بمعناى « شرع ».
قوله: مقدّما له على الحرف: كلمه « مقدّما » بصيغه اسم فاعل و حال است از
فاعل « اخذ » و ضمير در « له » به فعل راجع است.
قوله: لشرفه عليه: ضمير در « لشرفه » به فعل و در « عليه » به حرف راجع است.
قوله: لكونه احد ركنى الكلام دونه: ضمير در « لكونه » به فعل و در « دونه » به حرف راجع است.