او كان، الخبر، مسندا لذى، اى لمبتدء فيه، لام ابتداء، نحو: لزيد
قائم، فلا يجوز التّقديم، لانّ لها صدر الكلام، و لو تركه لفهم ممّا بعده. او، كان
مسندا لمبتداء، لازم الصّدر، بنفسه او بسببه، كمن لي منجدا، و فتى من وافد.
ترجمه و شرح:
مصنّف گويد:
يا آنكه خبر مسند باشد براى كلمهاى كه صاحب لام ابتداء است.
شارح گويد:
يعنى خبر مسند باشد براى مبتدائى كه در آن لام ابتدائيّه است مانند:
لزيد قائم (هرآينه زيد ايستاده است).
شاهد در « قائم » است كه تأخيرش از مبتداء واجب و لازم بوده زيرا مبتداء مصدّر به لام
ابتدائيّه مىباشد بنابراين در اين قبيل مورد نيز تقديم خبر برمبتداء جايز نيست
زيرا لام ابتدائيّه داراى صدارت است يعنى لازم است در اوّل كلام واقع شده و قبل از
آن چيزى واقع نشود.
سپس شارح گويد:
اگر مصنّف اينمورد را ترك مىنمود از كلام بعدى مىتوانستيم آن را
نيز استفاده كنيم چه آنكه در كلام بعدى آمده است:
يا خبر مسند باشد براى مبتدائى كه وقوعش در صدر كلام لازم و حتمى
شمرده شده اعمّ از آنكه صدارتش بنفسه و ذاتا بوده يا بسببى از اسباب و بطور عارضى
باشد.
مثال موردى كه صدارت مبتداء و لزوم آن در ابتداء كلام نفسى و ذاتى
است مانند:
من لي منجد (چه كسى ياور و معين من هست).
شاهد در « منجد » بوده كه خبر است و تقديمش برمبتداء يعنى « من