جارى شده با وصف جارى برمن هوله اشتباه شده و چه اشتباه نشود.
قوله: كزيد عمرو ضاربه هو: مثال است
براى موردى كه وصف جارى برغير من هوله با جارى برمن هو اشتباه مىشود چه آنكه
معلوم نيست صفت « ضاربه » وصف براى
عمرو بوده يا براى زيد مىباشد.
قوله: زيد هند ضاربها هو: مثال است
براى موردى كه وصف جارى برغير من هوله با جارى برمن هو اشتباه نمىشود زيرا ضمير « ضاربها » قرينه است براينكه ضارب هند
نبوده و اين وصف صفت او نمىباشد.
قوله: الاستتار اذا امن اللّبس: بنابراين
طبق گفته ايشان در مثال دوّم جايز است گفته شود:
زيد هند ضاربها.
قوله: و اختاره المصنّف فى الكافيّة: ضمير منصوبى
در « اختاره » به تجويز
كوفيّون راجع است.
متن: «123»
و اخبروا بظرف او بحرف جرّ
ناوين معنى كائن أو
استقرّ
تجزيه و تركيب
اخبرو: فعل و فاعل، از باب افعال
بظرف: جار و مجرور، متعلّق به « اخبرو ».
او: عاطفه.
بحرف: جار و مجرور، متعلّق به « اخبروا » ، معطوف به « ظرف » ، مضاف.