تنبيه
مؤلّف گويد:
موارد و الفاظى كه از مصاديق كلام خارج گرديدند جملگى اصطلاحا جمله ناميده مىشوند و بدينترتيب بايد گفت جمله از كلام اعمّ مىباشد يعنى:
كلّ كلام جملة « هركلامى جمله است» و بعض الجملة ليس بكلام « ولى برخى از جملات كلام نيستند» مانند جمله جزاء و صله و شرط.
قوله: و استثنى منه فى شرح التّسهيل: ضمير فاعلى در « استثنى » به مصنّف و ضمير مجرورى در « منه » به كلام راجع است.
قوله: نقلا عن سيبويه: كلام « نقلا » مصدر است بمعناى اسم فاعل و تقدير كلام چنين است:
و استثنى ناقلا عن سيبويه.
و نصب آن از باب اينستكه حال است از فاعل « استثنى ».
قوله: و غيره: يعنى و عن غير سيبويه.
قوله: بمفيد: جارّ و مجرور، متعلّق است به « استثنى ».
قوله: ما لا يجهله احد: ضمير مفعولى به « ماء موصوله» راجع بوده و كلمه « احد » فاعل است براى « يجهله ».
و مقصود از اين عبارت امور بديهى و ضرورى است كه باستثناى معدود و قليلى از مردم ديگران بآن عالم و مطّلع مىباشند و بسا ممكنست جاهلى نسبت بآن يافت نشود.
قوله: فليس بكلام: ضمير در « ليس » به « ما لا يجهله احد» عود مىكند.
قوله: و لم يصرّح باشتراط كونه مركّبا: ضمير فاعلى در « لم يصرّح» به مصنّف و ضمير مجرورى در « كونه » به كلام راجع است.
قوله: كما فعل الجزولى: يعنى كما اشترط الجزولى و حاصل آنكه:
جزولى كه يكى از ادباء و نحاة است بطور تصريح گفته است كلام