لفظ « عين » كه مشترك
است بين چند معناى مختلف فلذا باينقسم از موصولات، موصولات مشترك گفتهاند.
مصنّف گويد:
يكى از اين موصولات لفظ « من » مىباشد.
شارح گويد:
من، با آنچه از موصولات مختصّ از قبيل الّذى و الّتى و فروع ايندو
ذكر گرديد مساوى مىباشد اينمعنا كه برآنچه آنها اطلاق مىگردند اينكلمه بتنهائى
گفته مىشود فلذا مىتوان آنرا هم بجاى « الّذى » و هم « اللّذان » و هم « الّذون » و هم الّتى و ساير صيغ
استعمال كرد.
سپس گويد:
اينكلمه اختصاص به عالم يعنى عاقل دارد و در صورتيكه غير عاقل را
بمنزله عاقل قرار دهند در آن نيز استعمال مىشود مانند آنچه در قول عباس بن احنف
آمده:
اسرب القطا هل من يعير جناحه
لعلّى الى من قد
هويت اطير
يعنى اى فوج مرغان قطا آيا از شما كسى هست كه بالش را بمن عاريه دهد
شايد من بطرف كسى كه هوايش را دارم پرواز نمايم.
شاهد در « من يعير» است كه كلمه « من » در غير عاقل يعنى مرغ قطا استعمال گرديده است.
و نيز اگر عاقل و غير عاقل باهم مخلوط بوده كلمه « من » را مىتوان در مجموعشان
استعمال كرد و اين از باب تغليب جانب افضل برغير افضل مىباشد يعنى جانب عاقل را
برغير عاقل غلبه داده و لفظى كه براى آن وضع شده اطلاق نموده و از آن غير عاقل را
نيز اراده نمودهاند مانند آنچه در فرموده حقتعالى آيه (18) از سوره حجّ وارد شده
است:
الم تر انّ اللّه يسجد له من فى السّموات و من فى الارض.
شاهد در « من » است كه مقصود از آن جميع موجودات سماوى و