قرار داد يا بعنوان بدل و يا عطف بيان و نيز مىتوان دوّمى را از
حالت تبعيّت قطع كرده و رفع يا نصبش بدهيم.
امّا رفع: بنابر اينستكه خبر باشد براى مبتداء محذوف يعنى « هو ».
و امّا نصب: بنابر آنكه مفعول باشد براى فعل محذوف يعنى « اعنى ».
ناگفته نماند قطع و رفع يا نصب دادن در صورتى است كه كلمه منظور
مجرور باشد و الّا اگر مرفوع بوده در صورت قطع آنرا نصب بايد داد چنانچه اگر منصوب
باشد مىبايد پس از قطع از تبعيّت رفعش بدهند چنانچه مصنّف اين شرح را در كتاب
تسهيلش بيان نموده است.
قوله: اى مسمّاه: وجه اين
تقدير آنستكه اگر مقصود از « كرز » مسمّى نباشد لازم مىآيد شيئ به خودش اضافه گردد چه آنكه مقصود از
سعيد و كرز يك شخص مىباشد لاجرم مىگوئيم منظور از « سعيد » اسم و از « كرز » مسمّى است تا اشكال مشار اليه وارد نگردد.
قوله: و اختاره فى الكافية و التّسهيل: ضمير در « اختاره » به اتّباع راجع است.
قوله: و معلوم على الاوّل: يعنى قول
اهل بصره.
قوله: ردف الاوّل له: ضمير در « له » به الثّانى راجع است.
قوله: فى اعرابه: يعنى فى
اعراب الاوّل.
قوله: على انّه بدل: ضمير در « انّه » به اوّل راجع است.
قوله: ان كان مجرورا: ضمير در « كان » به ثانى راجع است.