است.
قوله: متّصلة به: كلمه « متّصلة » حال است از « ياء النّفس» و ضمير در « به » به فعل عود مىكند.
قوله: سمّيت بذلك: ضمير نائب فاعلى در « سمّيت » به نون راجع بوده و مشار اليه « ذلك » وقايه مىباشد.
قوله: لانّها تقى الفعل من التباسه بالاسم: ضمير در « لانّها » به نون وقايه عود مىكند و ضمير مجرورى در « التباسه » به فعل راجع است.
قوله: و من التباس امر مؤنّثه بامر مذكّره: ضمائر مجرورى در « مؤنّثه » و « مذكّره » به فعل راجع هستند.
قوله: و قال غيره: يعنى غير مصنّف.
قوله: لانّها تقيه من الكسر: ضمير در « لانّها » به نون وقايه راجع بوده و ضمير منصوبى در « تقيه » به فعل عود مىكند.
قوله: كغيره من الافعال: ضمير در « كغيره » به ليس راجع است.
متن: «69»
و ليتنى فشا و ليتى ندرا
و مع لعلّ اعكس و كن مخيّرا
تجزيه و تركيب
ليتنى: مبتداء.
فشا: فعل ماضى، خبر.
و: عاطفه.
ليتى: مبتداء.
ندرا: بصيغه ماضى، الفش اطلاقى است، خبر و جمله « ليتى ندر» معطوف است به « ليتنى فشا».