معرفه شش قسم است كه مصنّف با ذكر مثال بآنها اشاره نموده و آن شش تا
عبارتند از:
1- ضمير
مانند: هم (ايشان).
2- اسم اشاره
مثل: ذى (اين) اشاره به زن.
3- علم
همچون: هند (نام زن معيّنى است).
4- مضاف
به معرفه نظير: ابنى (كلمه « ابن » كه نكره است به ضمير يعنى « يا » اضافه شده و معرفه گرديده) يعنى پسرم.
5- نكرهاى
كه آراسته با الف و لام باشد يعنى برسرش ال داخل شده مانند: الغلام.
6- موصول
مانند: الّذىّ.
مصنّف در شرح كافيه مناداى مقصود را نيز بآنها اضافه كرده نظير: يا
رجل كه گوينده از « رجل » شخص منظور و
مطلوبى را قصد كرده باشد.
ولى در كتاب تسهيل گفته است تعريف منادى بواسطه اشاره و مواجهه شدن
منادى (بصيغه اسم فاعل) با منادى (بصيغه اسم مفعول) مىباشد و اين مطلب را نيز از
نصّ و تصريح سيبويه نقل كرده يعنى گفته سيبويه باين معنا تصريح نموده است.
ابن كيسان نحوى دو كلمه « من » و « ما » استفهاميّه
را به تعداد معارف افزوده است چنانچه ابن خروف لفظ « ما » در مثال دقّقته دقّانعمّا را بآنها اضافه كرده است.
مؤلّف گويد:
لفظ « ما » در « نعمّا » همان است كه ابن هشام در مغنى
از آن به ماء اسميّه معرفه تامّه خاصّه ياد كرده است.
قوله: اى غير ما ذكر: مقصود از « ما ذكر» دو قسم
نكره مىباشد.