كلمه « الفيّه » بملاحظه « ياء مشدّده» كه
در آن هست اسم منسوب بوده كه به « الف » نسبت داده شده نه « الفان » پس چگونه مىتوان تعداد اشعار را « الفان » فرض نمود.
جواب
چه اشعار « الف » بوده يا « الفان » از اين نظر ايراد و اشكالى نيست زيرا اسم منسوب در مفرد و تثنيه بيك
هيئت استعمال مىشود چنانچه برخى از ادباء فرمودهاند و شرح آن عنقريب خواهد آمد.
قوله: عدّتها: ضمير مؤنّث
به « اشعار و ابيات
ارجوزه» راجع است.
قوله: الف بيت: بنابر اينكه
هردو مصرعى يك بيت محسوب گردد.
قوله: او الفان بناء على انّ الخ: يعنى وجه دو
هزار بيت بودن آنستكه هرمصرعى را يك بيت بدانيم.
قوله: و لا يقدح ذلك فى النّسبة: كلمه « لا يقدح» يعنى « لا يضرّ» و ذلك
اسم اشاره است و مشار اليهش « كون عدّتها الفين» مىباشد.
و حاصل مقصود اينست كه اگرچه لفظ « الفيّه » بصيغه مفرد است ولى معذلك اشكالى ندارد كه آنرا اسم منسوب براى « الفين » بدانيم زيرا در باب اسم منسوب
گفتهاند اسم چه بصيغه مفرد بوده و چه غير آن در وقت نسبت بصيغه مفرد آورده
مىشود.
شرح عربى:
مقاصد النّحو: اى مهمّاته.
و المراد به المرادف لقولنا « علم العربيّة المطلق على ما يعرف به اواخر الكلم اعرابا و بناء و ما يعرف
به ذواتها صحّة و اعتلالا، لا ما يقابل التّصريف.
ترجمه و شرح:
مقاصد نحو يعنى امور مهمّ علم نحو.
و منظور از « نحو » معناى مرادف با قول ما است كه مىگوئيم « علم