نعم، مثّل شارح الهادى للفعل المبنىّ على الكسر بنحو « ش » و المبنىّ على الضّمّ بنحو « ردّ ».
و فيه نظر، هذا.
و اعلم انّ الاعراب كما قال فى التّسهيل ماجيئ به لبيان مقتضى العامل
من حركة او حرف او سكون او حذف.
و انواعه اربعة: رفع و نصب و جرّ و جزم.
فمنها مشترك بين الاسم و الفعل و منها مختصّ باحدهما.
و قد اشار الى ذلك بقوله:
ترجمه و شرح:
مقاله شارح
شارح گويد:
از آنچه بعنوان مثال در اينجا آورديم دانسته مىشود كه بناء برفتح و
سكون در هرسه قسم كلمه يعنى اسم و فعل و حرف مىباشد و بناء بركسر و ضمّ هرگز در
فعل نمىباشد.
بلى، شارح هادى براى فعل مبنى بركسر مثال به « ش » كه امر از « وشى، يشى» است آورده و براى فعل مبنى برضمّ به « ردّ » كه امر از « ردّ، يردّ» است شاهد آورده و بدينوسيله خواسته بگويد كه بنابر كسر و ضمّ
در فعل نيز مىباشد ولى در اينكلام تأمّل و مناقشه است چه آنكه « ش » مبنى بركسر نبوده بلكه مبنى
برحذف است زيرا همانطوريكه قبلا اشاره شد هرفعل ناقص يعنى فعليكه لام الفعلش حرف
علّه است در وقت ساختن امر لام الفعلش حذف شده و فعل برحذف لام مبنى است از اينجهت
كلمه « ش » نيز مبنى
برحذف لام است نه كسر.
و امّا « ردّ » اينكلمه چون
صحيح الآخر است و مضاعف قطعا مبنى برسكون است فلذا صيغه اصلى امر در آن « اردد » مىباشد منتهى سه وجه ديگر