از خصائص افعال است و در صورت اتّصال آن بفعل اين خصوصيّت با شباهت
فعل مضارع باسم تعارض كرده و قهرا شباهت ياد شده بدينوسيله تضعيف گشته و فعل بطرف
اصل خود كه بناء است گرائيده مىشود.
و امّا اينكه مبنى برفتح است:
زيرا تركيب فعل مضارع با نون تأكيد، تركيب مزجى همچون « خمسة عشر» است و
حكم اين مركّبات آنست كه جزء اوّلشان بايد مبنى برفتح باشند.
و مثال تركيب فعل مضارع با نون تأكيد مباشره مانند: و اللّه لاضربنّ.
تبصره
ناگفته نماند با قيد « مباشره » غير مباشره خارج گرديد يعنى اگر فعل
مضارع متّصل به نون تأكيد غير مباشره گردد حكم مذكور در آن جارى
نيست.
و مقصود از نون تأكيد غير مباشره آنستكه بين نون و حرف آخر فعل الف
تثنيه يا واو جمع يا ياء مؤنث مخاطبه حائل و فاصله شود كه در اينفرض ديگر فعل مبنى
نبوده بلكه معرب است ولى اعرابش مقدّر مىباشد مانند:
يضربان، يضربنّ، تضربنّ.
دوّم: صورتيكه فعل از نون جمع مؤنّث اعمّ از مؤنّث غائب يا حاضر عارى
باشد چه آنكه اگر نون مزبور بآن متّصل بوده و فعل از آن برهنه نباشد مبنى برسكون
مىگردد.
امّا وجه مبنى شدنش بخاطر همان دليلى است كه گذشت يعنى نون جمع مؤنّث
از خصائص افعال بوده و بدينوسيله با شباهت فعل مضارع باسم معارضه كرده و آن را
تضعيف نموده و در نتيجه فعل را باصل خود كه بناء است مىكشاند.
و امّا اينكه مبنى برسكون است:
جهتش آنستكه چون فعل ماضى متّصل باين نون همچون:
ضربن مبنى برسكون بوده لاجرم بمنظور حمل مضارع برماضى آنرا نيز