و وجه معرب بودنش طبق آنچه مصنّف در كتاب تسهيل گفته اينستكه:
فعل مضارع شباهت خاصّى به اسماء دارد و بخاطر همين جهت بآن « مضارع » يعنى مشابه گفتهاند.
و اين شباهت آنستكه:
اسماء داراى معانى متعدّد مىباشند چنانچه براى لفظ « عين » متجاوز از سى معنا شمردهاند
يا لفظ « مولى » هم بمعناى
آقا و هم بمعناى بنده آمده يا لفظ « قرء » بمعناى پاكى و ناپاكى هردو گفته شده و غير اين الفاظ از اسماء ديگر
چه آنكه اسماء مشترك در لغت عرب بسيار است و در اينگونه از اسماء هركدام از معانى
مورد نظر كه بخصوص مقصود باشند متكلّم براى تعيين آن قرينهاى كه در اصطلاح به
قرينه معيّنه معروف است نصب مىكند مثلا اگر از « عين » چشم اراده كرده باشد مىگويد:
رأيت عينا باكية (ديدم چشمى گريان را).
مسلّما با قيد « باكية » هرمستمعى مىفهمد كه مراد متكلّم از « عين » چشم كه عضو مخصوص است مراد مىباشد.
يا اگر از آن چشمه را اراده نموده باشد مىگويد:
رايت عينا جارية (ديدم چشمهاى روان).
قيد « جارية » قرينه است
كه از « عين » چشمه اراده
شده و بهرتقدير اسماء مشترك داراى معانى متعدّد بوده و در وقت استعمال هركدام
بخصوص را كه اراده كنند بايد براى آن قرينه معيّنه نصب نمايند بطورى كه در صورت
عدم نصب لفظ مجمل شده و مخاطب نمىتواند آنرا برهيچيك از معانى لفظ حمل كند.
و اين خصوصيّت در فعل مضارع نيز موجود است چه آنكه فعل مضارع نيز
داراى دو معنا است: