نباشد، مانند: معرفت باحكام شرعى، چه آنكه در تحقّق اين معرفت امور
غيرمقدور هيچ دخالتى ندارند.
و نيز در تعريف واجب معلّق فرموده:
واجب معلّق واجبى است كه تحقّق و حصولش بامورى بوده كه در قدرت مكلّف
نباشد همچون، حجّ نسبت بايّام موسم چه آنكه حصول و تحقّق حجّ قطعا موقوف است به
فرا رسيدن موسم و بديهى است كه اينمعنا در اختيار بشر نمىباشد.
رأى مرحوم شيخ اعظم در واجب معلّق
مرحوم شيخ اعظم واجب معلّق را كه از مخترعات صاحب فصول است را منكر
بوده و ميفرمايند:
واجب معلّق به تفسيرى كه صاحب فصول براى آن نموده همان واجب مشروط
بوده و قسم عليحدهاى نيست.
منشاء فرمايش شيخ اعظم عليه الرّحمه
مؤلّف گويد:
منشاء فرموده شيخ اعظم آنستكه، شرط و قيد بعقيده ايشان بمادّه رجوع
مىكند نه هيئت، بنابراين، هم در واجب مشروط و هم در واجب معلّق وجوب كه مفاد هيئت
است فعلى بوده ولى واجب كه مادّه بر آن دلالت دارد استقبالى ميباشد و بعبارت ديگر:
حصول واجب در هردو (واجب معلّق و واجب مشروط) مشروط قرار داده شده
است و در آن فرقى نيست بين اينكه شرط تحقّق واجب در اختيار ما