تخيير عبارتست از اصلى كه مكلّف بواسطه تشخيص ندادن رجحان بين طرفين
شك لاعلاج هركدام را كه خواست امتثال مىكند نظير تخيير در دوران امر بين محذورين،
مانند دوران بين حرمت و وجوب نسبت به صلوة جمعه.
4- استصحاب
استصحاب عبارتست از اصلى كه مكلّف در مقام شك با در نظر گرفتن حالت
سابقه بر طبق آن عمل مىكند مانند حكم بطهارت و بقاء آن نسبت به كسى كه قبلا طاهر
بوده و اكنون شاك است.
چنانچه ملاحظه ميشود هر چهار اصل در مورد شكّ و ترديد جار مىباشند،
منتهى هركدام در مورد خاصّى از موارد شكّ جريان دارند، از اينرو مناسب است مجارى
اصول چهارگانه باختصار ذكر شوند.
بحث اوّل مجارى اصول عمليّه
1- مجراى اصالة البرائة: اصل برائت در موردى از شكّ جارى ميشود كه مكلّف
شكّ در اصل ثبوت تكليف داشته باشد، چنانچه در تمام شبهات بدويه چنين است، مثلا در
مورد شك در حكم كشيدن سيگار چون حرمت آن مشكوك است، بناچار مىگوئيم:
اصل برائت از حرمت است.
2- مجراى اصالة الاحتياط: اين اصل را در موردى جارى مىكنند كه شك در
مكلّف به باشد مانند موارد شبهه محصوره كه مكلّف به ثبوت تكليف