« المسائل و
هى قضايا تطلب فى العلم » يعنى مسائل قضايائى هستند كه در علم مطلوب و مقصود مىباشند مخفى نباشد
كه اين عبارت هردو قسم از مسائل ( چه نظرى و چه ضرورى
و بديهى ) را شامل ميشود
و امّا اينكه در بعضى از نسخ متن كه بعد از « فى العلم » كلمه « بالبرهان » اضافه شده و بنابراين مسائل فقط اختصاص به مسائل نظرى پيدا مىكنند قطعا ناسخ اينكلمه را در متن اضافه كرده و ميتوان گفت يقينا از عبارت كتاب نيست .
سپس ميفرمايد :
و ميتوان گفت با
وجود اين قيد باز عبارت اعم از هردو قسم مسائل بوده و هردو را شامل ميشود زيرا دو توجيه
در آن ممكنست بشود بشرح ذيل :
الف : آنكه بگوئيم
قيد « بالبرهان » از باب غالب است و الّا با قطع نظر از
اينجهت برخى از مسائل در پارهاى از
اوقات بديهى بوده كه در اطلاق مسائل داخلند .
ب : مقصود از « برهان » معناى خاص آن نيست كه صرفا ناظر به مسائل
نظرى باشد بلكه معناى عام آن بوده كه باين اعتبار شامل مسائل بديهى كه نياز به تنبيه
دارند ميگردد .
سوّم : عبارتست از امورى
كه مسائل بر آن مبتنى هستند يعنى مطالبى كه تصوّر موضوعات و محمولات يا تصديق باحكام
واقعه در مسائل وابسته بآنها بوده و در دلائل مسائل از آنها استفاده ميشود باينمعنا
كه صحّت و سقم مسائل بستگى بآنها دارد و اين امور عبارتند از مبادى تصوّرى و تصديقى .
شارح گويد :
مبادى تصوّرى عبارتند از امورى كه تصوّر موضوعات و محمولات بآنها وابسته
است و مبادى تصديقيّه آنهائى هستند كه تصديق مسائل و صحّت و سقمشان بمناط و ملاك آنها
مشخّص و معيّن ميشود .