3- حد اوسط يا حد وسط كه آن عبارتست از جزئى از قياس كه تكرار ميشود و بين
اصغر و اكبر قرار ميگيرد مانند « متغيّر » در مثال فوق .
4- صغرى : بمقدمهاى گويند كه بر اصغر مشتمل باشد همچون « العالم متغيّر » در مثال منظور .
5- كبرى : و آن مقدمهاى
است كه بر اكبر مشتمل باشد نظير « كل متغيّر
حادث » در مثال مذكور .
قوله : لكون الموضوع
فى الغالب اخصّ :
اينكه مرحوم محشّى فرمود :
غالبا
موضوع از محمول اخصّ است جهتش اينستكه گاهى هم چنين نيست بلكه افراد هردو با هم متساويند مثل العالم در مثال مذكور كه افرادش
با افراد حادث متساوى است زيرا منظور از « عالم » ما سوى اللّه
ميباشد و بديهى است كه تمام ما سوى حادث هستند چنانچه تمام
حوادث نيز ما سوى و عالم ميباشند .
حاشيه : قوله : و المتكرّر اوسط :
لتوسّط بين الطّرفين .
ترجمه : مرحوم محشّى
در ذيل عبارت مصنّف يعنى « و المتكرّر
اوسط » ميفرمايد :
وجه تسميه اين جزء به حد وسط از اينرو است كه بين طرفين يعنى اصغر و اكبر
قرار ميگيرد .
حاشيه : قوله و ما فيه
الاصغرى : اى المقدّمة
الّتى فيها الاصغر .
و تذكير الضّمير نظرا الى لفظ الموصول .
ترجمه : مرحوم محشّى
در ذيل عبارت مصنّف يعنى « و ما
فيه الاصغر » ميفرمايد :
مراد از « ماء موصوله » مقدّمهاى است كه در آن اصغر واقع شده
است .