و حاصل آنكه با توجّه به آنچه ذكر نموديم شخص متنبّه مىتواند قضاياى
مركّبه بسيارى را استخراج نمايد كه منطقيّون متعرّض آنها نشدهاند .
قوله : بل سيجيئ الاشاره
الى بعض آخر :
ممكن است مقصود از « بعض » قضاياى « حينيّه لا دائمه » و « عرفيه دائمه فى البعض » باشد كه در مبحث عكس مستوى آنها را ذكر نمودهاند .
حاشيه : قوله : فتسمّى الوجوديّة اللّادائمة :
هى المطلقة العامة المقيّدة باللّادوام الذّاتى نحو : لا شئ من الانسان بمتنفّس بالفعل لا دائما اى
كلّ انسان متنفّس بالفعل .
فهى مركبة من مطلقتين عامّتين، احديهما موجبه و الاخرى سالبة .
ترجمه و شرح :
وجوديه لا دائمه و معناى آن
قضيّه وجوديه لا دائمه از قضاياى مركّبهاى است كه در اصل همان « مطلقه عامه » بوده منتهى آنرا
به قيد « لا دوام ذاتى » مقيّد نمودهاند مانند اينكه بگوئيم :
هيچ انسانى بالفعل تنفّس نمىكند لا دائما .
كه در اين قضيّه جزء اوّل « مطلقه عامه » بوده و جزء دوّمش نيز مطلقه عامهاى است
كه با اوّل از حيث كيف مخالف است يعنى جزء اوّل سالبه بوده ولى جزء دوّم موجبه ميباشد چه آنكه معناى « لا دائما » اينستكه : هر انسانى بالفعل تنفس مىنمايد .