شد ( يعنى : الفصل هو المقول على الشىء فى جواب اىّ شىء
هو فى ذاته ) مانع از غير
نباشد زيرا تعريف مذكور بر حدّ تامّ نيز صادق مىشود و ايندو خود اشكالى است كه لازم
مىآيد و مخفى نماند هردو از اشكالاتى است كه فخر رازى در اينمقام وارد نموده است .
البتّه جوابهائى نيز از اين اشكال داده شده كه ما به دو جواب در اينجا
اشاره مىكنيم :
جواب اوّل از صاحب محاكمات
صاحب محاكمات ( يعنى محمّد رازى
شارح مطالع ) در جواب گفته است :
كلمه « اىّ » اگر چه از
نظر وضع لغوى براى طلب چيزى كه
مميّز و مشخّص است مىباشد بدون قيد و شرطى ولى در اصطلاح اهل معقول اينطور نيست كه
آنرا براى مطلق مميّز استعمال كنند بلكه از آن جهت طلب مميّزى استفاده مىكنند كه در
جواب « ما هو » حمل نشود از اينرو حدّ تامّ و جنس از تعريف فصل خارج ميشوند چه آنكه ايندو در جواب « ما هو » مىآيند .
حاشيه : و للمحقّق الطّوسى
( ره ) هيهنا مسلك آخر ادقّ و اتقن و هو انّا لا نسئل
عن الفصل الّا بعد ان نعلم انّ للشّئ جنسا بناء على انّ ما لا جنس له لا فصل له و اذا
علمنا الشئ بالجنس فنطلب ما يميّزه عن المشاركات فى ذلك الجنس فنقول :