قوله: و لا يعرف القول بذلك: يعنى القول بالحصر.
قوله: مردود: خبر است براى « قول ابى حيّان».
قوله: بما ذكرت: منظور آيه شريفه است چه آنكه در اين آيه كلمه « انّما » بفتح همزه مفيد حصر مىباشد.
قوله: و قوله « انّ دعوى الحصر الخ: كلمه « قوله » معطوف است به قول ابى حيان.
قوله: هنا باطله: مشاراليه « هنا » آيه شريفه مىباشد.
قوله: لاقتضائها: يعنى لاقتضاء دعوى الحصر.
قوله: انّه لم يوح اليه غير التوحيد: ضمير در « انّه » بمعناى « شأن » بوده و در « اليه » به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم راجع است.
قوله: بانّه حصر مقيد: از آن به حصر اضافى تعبير مىكنند و آن عبارتست از: اثبات صفتى از صفات و نفى بعضى از ما عداى آن صفت نه تمام اغيارش.
قوله: قصر قلب: چه آنكه در آيه اعتقاد به اشراك به توحيد قلب گرديده است.
قوله: و الّا الخ: يعنى و اگر حصر را مقيّد و اضافى ندانيم.
قوله: فما الّذى يقول هو: ضمير « هو » به ابو حيان راجع است.
قوله: و ما محمد الّا رسول : آيه (144) از سوره آل عمران.
تجزيه و تركيب
ما: از حروف مشبهة بليس، عامل، مبنى و در اين آيه شريفه چون بعد از آن « الّا » آمده « ما » از عمل مهمل گرديده است.
محمّد: اسم است براى « ما » و خبرش « احد » بوده كه محذوف مىباشد.
الّا: از ادات استثناء.
رسول: مستثناى مفرغ.
قوله: جعلوا كانّهم الخ: ضمير نائب فاعلى در « جعلوا » و ضمير منصوب در « كانّهم » به مردم راجع است.