اسم الکتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب اول مغنی المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 232
بين دو قصّه لوط و ابراهيم عليهما السّلام بآن نحوى كه ابو حيان از
وى نقل نمود تعرضّى نمىباشد چنانچه كلام مذكور از وى هيچ مخالفتى با كلام نحويّين
نيز ندارد زيرا ايشان اجماع دارند براينكه حرف زائد مؤكّد معنائى است كه حرف مزبور
را بمنظور تأكيد آن آوردهايم و نيز حضرات اجماع دارند براينكه « لمّا » مفيد وقوع فعل دوّم بدنبال فعل اوّل و ترتّبش بر آن ميباشد در
نتيجه بايد بگوئيم حرف زائد اينمعنا وقوع فعل دوّم بدنبال فعل اوّل مىباشد.
پس از توجّه بآنچه ذكر شد مىگوئيم:
قصه ابراهيم خليل عليه السّلام كه با آيه شريفه «قالواسلاما» بآن اشاره شده در سورهاى كه
لفظ « سىء بهم» در آن است نبوده بلكه در سوره هود ميباشد و در اين سوره
كلمه « لمّا » نمىباشد.
از اين گذشته چگونه تصوّر شود كه تحيّت و سلام بعد از مجيىء به كندى
و بطوء واقع شده؟ و اعتقاد ما اينستكه جواب در سوره عنكبوت متأخّر آمده زيرا جواب
در اين سوره اينست:
قالوا انّا مهلكو اهل هذه القرية ( گفتند ما اهل اين روستا را
هلاك مىكنيم).
و ديگر از انتقادات ما به ابو حيّان اينستكه:
وى تعبير به لفظ « اساءة » نموده، اين تعبير اشتباه و غلط است زيرا فعل
يعنى « ساء » يا مجهولش كه « سيىء » باشد و در قرآن بهمين لفظ آمده ثلاثى است و قاعدتا مصدر ثلاثى را
بايد برايش ذكر نمود يعنى « مسائة » همانطوريكه در عبارت زمخشرى آمده نه مصدر
ثلاثى مزيد يعنى « اسائه » .
و امّا آنچه را كه وى از شلوبين نقل نمود از نظر ما دو اعتراض بآن
وارد است.
1- آنچه در مثاليكه شلوبين آورده يعنى « جئت ان اعطى» مفيد تعليل لام
علّتى است كه مقدّر مىباشد نه « ان » .
2- لفظ « ان » در مثال مزبور مصدريّه است درحاليكه بحث ما در
« ان » زائده مىباشد.
اسم الکتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب اول مغنی المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 232