responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 869

افتاد گرد حزن و ملال در دلش نشست‌

سرى پرخون كه سى جا خورده شمشير

دهان و جبهه خورده ناوك تير

سرى پرخون دو چشمش بود گريان‌

نظر مى‌كرد برطفلان ويلان‌

پيرمرد نصرانى پرسيد كه از دير من چه مى‌خواهيد شمر ملعون گفت شنيده‌ايم جمعى از دوستان و هواداران اين سر خبر شده و جمعيت كرده متفق شده‌اند كه بما شبيخون آرند اين سرها و اسرار از ما بازستانند امشب مى‌خواهيم در دير مستحصن شويم و فردا كوچ كنيم پيرمرد گفت لشگر شما بيشمار است و دير من گنجايش اين جيش را ندارد ولى از براى دفع دشمن و رفع ضرر سرها و اسرا را به دير بياوريد و خود گرداگرد دير باشيد شب را آتش بيفروزيد و هشيار بمانيد تا از شبيخون ايمن باشيد شمر گفت نيكو مى‌گوئى فوضعوا الكريم فى صندوق شديد و قفلوه بقفل حديد پس سر امام را در صندوق محكم نهادند و قفل برآن زدند هركه از لشگريان را گفتند همراه صندوق به دير درآئيد و شب پاسبانى كنيد از واقعه ابو الحنوق ترسيده بودند اقدام نكردند امّا همين‌قدر صندوق را آوردند در ميان دير در اطاق نهادند و قفل بردر آن خانه زدند و برفتند امام زين العابدين عليه السّلام را با ساير اسيران در آنجا منزل دادند فلمّا مضى شطر من اللّيل چون پاره‌اى از شب گذشت راهب نصرانى بيرون آمد دور آن اطاق كه سر بريده امام آفاق بود طواف مى‌كرد ناگاه ديد آن خانه بى‌شمع و چراغ چنان روشن و منوّر است كه گويا صد هزار شمع و چراغ در آن افروخته‌اند فرأه انّه يظهر كانّه فيه الف شمع معنبر پير راهب از آن عجائب تعجب كرد با خود گفت اين روشنى از كجا باشد در اين خانه كه روشنى نبود اين هذا النّور و الضّياء و لم يطلع قمر و لا بيضاء هنوز كه روز طالع نشده و آفتاب و ماه كه سر نزده است يا رب اين خورشيد رخشان از كدامين كشور

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 869
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست