رجال با اطفال خردسال همناله شدند جوانان نونهال رفيقان على اكبر گريبانها دريدند چنان غلغله
در زمين و زمان انداختند و اسوّدت الافاق و ضاق الدّهر خصوصا على الهاشميّين و الهاشميات
و الطّالبيين و الطّالبيات امان از دل ام البنين كه سه پسر او
در كربلا شهيد شده فغان از دل دختران هاشمىنژاد و طالبىنسب براى دربدى زينب و بىپدرى
سكينه به نحوى شيون مىكردند كه آفاق را مظلم و جهان را تنگ نموده بودند از يكطرف زينب
دختر عقيل بن ابيطالب از يكطرف ديگران لقمان خواهرش با ام هانى اسماء و رمله و ديگران
از دختران حاسرات حافيات ناشرات ناعيات داعيات ناديات پابرهنه سربرهنه
موپريشان سينهكوبان سرزنان باكيات على قتلاهم لا طمات صدورهم بكفّ الأسف هرمردى را
كه مىديدند مىگفتند
شعر
ماذا يقولون اذ قال النّبى لكم
ماذا فعلتم و انتم اخر الامم
بعترتى و باهلى بعد مفتقدى
منهم اسارى و منهم ضرجو ابدم
آخر اى مردم جواب رسولخدا را چه خواهيد
اگر از شما بپرسد كه بعد از من با اهل بيت و عترتم چه كرديد
كم سفارش و كم وصيّت در حق عترت خود نمودم جزاء من اين بود كه بعضى از اهل بيت مرا
بكشيد و برخى را اسير كنيد .
ما كان هذا جزائى اذ نصحت لكم
ان تخلفونى بسؤفى ذوى رحم
مرحوم شيخ مفيد عليه الرّحمه مىفرمايد همينكه آنروز شب شد بگوش اهل مدينه
رسيد كه هاتفى مىگفت
ايّها القاتلون جهلا حسينا
ابشروا بالعذاب و التنكيل
كلّ اهل السّماء يدعوا عليكم
من نبىّ و ملئكة و قبيل
قد لعنتم على لسان ابن داود
و موسى و صاحب الأنجيل
خبر شهادت سيّد مظلومان به اهل مدينه رسيد تمام اهل مدينه از صغير و كبير