افارق الخ يعنى چون امام
عليه السّلام اهالى خيام و مخدّرات محترمه را وداع كرد و با اولاد و دختران خود خداحافظى
نمود كه ديگر برنگردد عبد اللّه يتيم امام حسن عليه السّلام فرمايشات عمو را مىشنيد
كه مىفرمود : اى بانوان ديگر
مرا نمىبينيد و نيز صوت مرا نمىشنويد زيرا مىروم و ديگر برنمىگردم .
عبد اللّه از عقب سر عمو روانه شد و مىگريست و نيز گريان گريان مىگفت : بخدا قسم من از عموى خود جدا نمىشوم، عمو جان
هركجا كه مىروى مرا همراه ببر، پدر كه
ندارم، عمويم كه رفت من چه كنم
و از عمو جدا نشد تا كشته شد .
البتّه اكثر از اهل خبر و اثر واقعه شهادت عبد اللّه را در حال مجاهده
امام نقل مىكنند نه در حال افتادن به روى خاك چنانچه در
السنه ذاكرين عوام معروف است
بلى، مىشود كه حضرت پياده بوده
و در حال پيادگى مشغول دفاع و جنگ بوده، گاهى مىايستاد
و خستگى مىگرفت و گاهى حمله
مىكرد، در همچو حالى عبد اللّه خود را به عمو رسانيده است .
از روايت مرحوم سيّد بن طاووس در لهوف اينطور استفاده مىشود كه حضرت
در حال پيادگى بوده و ايستاده بود تا خستگى بگيرد فلبثوا هنيئة
ثمّ عادوا اليه، لشگر هم چند دقيقه
صبر كردند ولى دوباره برآن حضرت حمله آوردند و آن سرور را در ميان گرفتند فخرج عبد اللّه بن الحسن بن على سلام اللّه عليهما پس در اين حال عبد اللّه خردسال از خيمه خارج شد .
مرحوم سيّد در لهوف مىنويسد :
فلحقته زينب بنت على لتحبسه فابى و امتنع امتناعا شديدا زينب عليها السّلام
دويد عبد اللّه را گرفت، هرچه
خواست او را در خيمه نگهدارد آن كودك آرام نمىگرفت و برخاسته روى بميدان آورد .