از جمله جاننثاران حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام جناب معلى
بن حنظلة الغفارى است وى پس از
آنكه سلطان دين را تنها و غريب ديد محضر مبارك حضرت رسيد و اذن جهاد گرفت و براسبى كوهپيكر نشست و نيزه خطّى بدست گرفت و
حمله كرد برآن قوم بىدين بهرطرف كه رو مىكرد مرد و مركب را از پا درمىآورد آنقدر با نيزه افراد دشمن را كشت و با آن سينهها را شكافت
و پهلوها را سوراخ كرد تا نيزهاش شكست سپس دست كرد و شمشير
فولادى را از نيام كشيد و با آن حمله برد به آن شغالان و روباهان و كارزار سختى كرد
و جماعت بسيارى را با تيغ بىدريغ از نعمت حيات محروم ساخت ولى از آنجا كه اقبال آن
جوانمرد رو به زوال بود اسبش سكندرى خورد و آن دلير را روى زمين انداخت، صورت او شكست
و قامتش نقش زمين شد لشگر متوارى و متفرق همينكه ديدند وى به زمين خورد و زخمى شده
دورش را گرفتند و با آلات حرب به او حمله كرده و بدنش را پاره پاره كرده
و شهيدش نمودند .
شهادت جابر بن عروة الغفارى (40)
ديگر از جانبازان و شهداء طف جناب جابر بن عروة الغفارى است وى برادر
عبد الرحمن بن عروة است كه ترجمهاش قبلا گذشت وى پس از شهادت برادر با كمر خميده خدمت امام عليه السّلام آمد عرض كرد :
مولاى من، اميدم قطع شد، كمرم شكست، برادرم از دست رفت، اذن مرحمت كن
تا خود را به برادرم برسانم و خاطر از اين غم برهانم .
امام عليه السّلام وى را اجازت داد .
ارباب مقاتل نوشتهاند :
جابر
مردى بود نيكوسيرت و پيرى بود
روشنضمير و زاهدى بود نيكوبيان عمرى در خدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بسر برده
و در غزوات