responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 50

مهلكه مروان حكم را طلبيد و با او به مشورت نشست، ابتداء نامه يزيد را به وى داد تا مطالعه كند و پس از آن گفت :

در خصوص اين سه تن چه مصلحت مى‌دانى؟

مروان گفت : صلاح آن است تا ايشان از هلاكت معاويه باخبر نشده‌اند آنها را بخوانى و بيعت با يزيد را به ايشان عرضه كنى اگر پذيرفتند كه هيچ در غير اين صورت گردن هرسه را بزنى چه آنكه اگر از مرگ معاويه مطّلع شوند طبل مخالفت زده و مردم را به بيعت با خويش فرامى‌خوانند آنگاه كار برتر مشكل مى‌شود .

البتّه عبد اللّه بن عمر مستثنا است زيرا وى مردى است صلح‌جو و هرگز آهنگ قتال و جدال نمى‌كند و اين‌طور نيست كه براى رسيدن به خلافت حاضر به خون ريزى باشد .

بلى، اگر مردم يك‌دل و يك‌رأى شده و خلافت را تسليم او كنند طالب آن بوده و به اين معنا راضى و خشنود مى‌باشد .

بنابراين فعلا مصلحت آن است كه از وى دست بردارى و حسين بن على و عبد اللّه بن زبير را طلب كرده و از ايشان بيعت بگيرى و تو خود مى‌دانى كه حسين هرگز با يزيد بيعت نكرده و كارش به منازعه و مقاتله مى‌كشد و به خدا سوگند اگر من به جاى تو بودم با حسين هيچ نگفته بلكه او را گردن مى‌زدم و از اين كار هيچ باك و هراسى بخود راه نمى‌دادم .

وليد سر بزير افكند و با حالتى وحشت‌زده ساعتى به زمين نگريست پس از آن سر برآورد و گفت :

كاش هرگز مادر مرا نزاده بود و سخت بگريست .

مروان گفت : امير، دلتنگ مباش بلكه آماده شو دستور يزيد را اجراء كنى، آل ابو تراب از قديم دشمن ما بودند، عثمان را ايشان كشتند در جنگ با معاويه‌

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 50
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست