responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 474

مركب در غلطيد خود را به پاى برادر انداخت ركابش را بوسيد و عرض كرد :

برادر جان در هردو جهان سرافراز باشى كه خضر راه من شدى، مرا پند دادى و به راه راست آوردى لشگر خدا را كه برادر را از برادر جدا نكرد، به ذات خدا اگر از زمين و هوا برمن تير و شمشير اصابت كند از تو جدا نخواهم شد .

جناب حرّ از برادر خوشحال شد در همان پشت زين خم شد برادرش را در بغل گرفت و پيشانيش را بوسيد و فرمود :

تو هم با من همگام شو و باتّفاق با اين گروه از خدا بى‌خبر نبرد كنيم كه جهاد با اين كافران و كشته شدن در اين راه موجب سعادت و رستگارى است .

مصعب عرض كرد :

هرچه بفرمائى اطاعت مى‌كنم ولى دلم مى‌خواهد جمال بى‌مثال حسينى را ببينم، مرا خدمتش ببر تا قدمش را ببوسم و عذر تقصير خود را از ساحت مقدسش بخواهم بعد هرچه بفرمائى همان را بجا آورم .

حرّ برادر را آفرين كرد باتّفاق خدمت سلطان آفاق آمدند .

فرد

چو مصعب رخ شاه لب‌تشنه ديد

سرشگش ز مژگان به رخ برچكيد

چون خدمت سلطان عالمين مشرف شدند مصعب خود را از مركب به زير انداخت و دويد قدمهاى حضرت را بوسيد .

حرّ پيش آمد عذر تقصير برادر را از امام عليه السّلام خواست و تقاضاى عفو و بخشش نمود .

حضرت حرّ را تحسين و آفرين نمود و از تقصير مصعب نيز درگذشت و از قدوم هردو اظهار شادمانى فرمود .

بنابراين نتيجه موعظه و نصيحت حرّ در ميدان كارزار فقط مستبصر شدن يك نفر بود كه آن هم برادرش مصعب باشد .

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 474
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست