responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 473

است كه به دور او جمع شده‌ايد و مى‌خواهيد او را به قتل رسانيد و چون مرغ شكارى به چنگالهاى خود سينه او را گرفته‌ايد و اطرافش را با لشگرهاى خود بسته‌ايد و نمى‌گذاريد كه به هيچ طرف از اطراف ملك الهى كه به اين وسعت است برود نه در وطن خودش و نه در جاى ديگر و مانند اسيرى گرديده است كه به دست شما مبتلا شده باشد كه برتحصيل نفع و دفع ضرر از خود اصلا قدرت نداشته باشد .

سپس فرمود : اى بى‌وفا مردم از اين ظلم بالاتر چه مى‌شود اين آبى را كه سگ و خوك و يهود و مجوس از آن سيرابند برروى ساقى كوثر و عيال آن سرور بسته‌ايد كه جرعه‌اى از آن خون‌بهاى اولاد رسول است، بد راه رفتيد با ذريّه پيغمبر خود، خدا از تشنگى‌هاى روز قيامت شما را سيراب نكند و سر پسر سعد در گور باد كه اراده ريختن خون پسر پيغمبر خود كرده .

سخن آن شيردل كه به اينجا رسيد فحمل عليه رجال يرمونه بالنّبلة جمع كثيرى از آن كوردلان او را تيرباران كردند .

شعر

ز شصت خدنگ افكنان شرير

تن شير جنگى هدف شد به تير

چنان تير باريد برشيردل‌

كه باران اردى از او شد خجل‌

حرّ از براى تشنگى امام عليه السّلام و ياران باوفايش بلند بلند گريه كرد بعد دست برد نيزه خطّى به چنگ گرفت پس مركب برانگيخت و خود را زد به قلب سپاه كفرآئين در آن هنگامه ناگاه مصعب بن يزيد رياحى برادر حرّ كه از پدر و مادر با هم يكى بودند از صف لشگر جدا شد مركب تاخت تا خود را به برادر برساند تمام لشگر پنداشتند كه مصعب به جنگ برادر مى‌رود لذا جملگى گردن كشيدند و نگاه مى‌كردند، حرّ از آمدن برادر آزرده شد رنگ رخسارش زرد گرديد زيرا هرگز گمان نمى‌كرد برادرش به حرب او آيد ولى همينكه مصعب مقابل برادر رسيد از

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 473
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست