نماز پيشين و
نماز ديگر حاضر آئيد انشاء اللّه تعالى، پس از
منبر فرود آمد و نامهاى نوشت به يزيد براين منوال :
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
حمد و ثناء آن خدائى را كه بقاى ابد صفت اوست و فناء صفت بندگان او در
محكم تنزيل چنين مىفرمايد :
كلّ من عليها فان و يبقى وجه ربّك ذو الجلال و الاكرام[1]
اين خدمت كه ضحّاك بن قيس به يزيد مىنويسد هم به منظور تهنيت است برخلافت
رسول برروى زمين كه سهل و آسان بدست آمد و هم تعزيب است به وفات معاويه انّا للّه و
انّا اليه راجعون .
چون يزيد
برمضمون نوشته قيس واقف شود برسبيل تعجيل بازگردد تا ديگر نوبت از مردمان به خلافت
بيعت بستاند و السّلام .
چون اين
نامه به يزيد رسيد برخواند و برپاى جست و فرياد مىكرد و مىگريست چون ساعتى بگريست بفرمود تا اسبان را لگام كنند و زين برنهند برنشست و به
سوى دمشق روان شد بعد از سه روز از وفات پدر به
دمشق رسيد، مردمان او را استقبال كردند هركس كه سلاحى برنتوانست گرفت برگرفته و به استقبال آمد و چون بدو
رسيدند بگريست و برسر خاك پدر شد
و آنجا بنشست و بسيار بگريست، مردمان در موافقت او بگريستند پس برنشست
و روى به قبّه خضراء كه پدر او
بنا كرده بود آورد و آن ساعت عمامه خزّ سياه برسر بسته بود و شمشير پدر حمايل كرده مىآمد تا به در آن قبّه رسيد فرود آمد و مردمان را كه از
راست و چپ او مىآمدند و از جهت او سراپردهها و قبّههاى
ديبا زده بودند، چون يزيد
در قبه خضراء شد جامههاى بسيار ديد كه برروى يكديگر گسترانيده بودند چنانكه پاى بركرسىهاى
بايست نهاد تا برآن جامهها توانست نشست، يزيد