responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 38

گفت : نمى‌گريم الّا اين‌كه بسيار كارها بود كه مى‌توانست كرد، نكردم و از اين سبب دلتنگ مى‌شوم و برآن تقصيرهائى كه كرده‌ام حسرت مى‌خورم .

و ديگر آنكه اين علّت برعضوى از اعضاء من ظاهر شده كه پيوسته گشاده بايد داشت و از ديگر اعضاء نيكوتر باشد و مى‌ترسم كه بسبب على بن ابيطالب عليه السّلام كه خلافت از او گرفتم و حجر بن عدى و اصحاب او را بكشتم خداى تعالى اين بلا نازل گردانيده باشد و من را به عقوبت اجل ملقى كرده و من اين همه از دوستى يزيد مى‌بينم اگر نه دوستى او بودى من راه راست مى‌ديدم و رشد خويش مى‌شناختم امّا دوستى يزيد مرا برآن حركات و سكنات و محاربات داشت تا امروز كه دشمن برمن خنديد و دوست گريست .

از اين نوع كلماتى چند بگفت، پس فرمود كه از آن موضع كوچ كردند و مى‌رفتند تا به شام رسيدند و در سراى خويش فرود آمدند و آن علّت قوّت گرفت و مستولى گشت و هرشب خوابهاى شوريده مى‌ديد و از آن مى‌ترسيد و گاه‌گاه هذيان مى‌گفت و آب بسيار مى‌خورد و تشنگى او تسكين نمى‌يافت و هردفعه او را بيهوشى مى‌آمد و چون بهوش آمدى به آواز بلند مى‌گفت مرا چه افتاده بود با تو اى حجر بن عدى، چه افتاده بود مرا با تو اى عمرو بن حمق چرا با تو خلاف كردم اى پسر ابو طالب، الهى و سيّدى اگر مرا عقوبت كنى مستوجب عقوبتم و اگر عفو فرمائى و بيامرزى تو خداوند كريمى و رحيمى .

پيوسته براين حالت مى‌بود و يزيد لحظه‌اى از بالين او غائب نمى‌شد در اثناى اين بى‌قرارى او را غشى گران افتاد زنى از زنان قريش حاضر بود گفت : معاويه بمرد .

معاويه چشم باز كرد و گفت : و ان مات، مات الجود القطع الذى من الناس الّا من قليل بنصره پس دست بزد و تعويذى كه در گردن داشت بگسست و بيانداخت و اين بيت خواند :

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 38
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست