responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 345

حضرت فرمودند : از او بپرسيد چه مى‌خواهد؟

ابو ثمامه صائدى به سرعت خودش را به او رساند گفت : چه مى‌خواهى؟

گفت : مى‌خواهم به اين خيمه وارد شوم و اشاره به سراپرده جلال و باعظمت امام عليه السّلام نمود .

ابو ثمامه فرمود : بسيار خوب ولى با سلاح نمى‌توانى داخل شوى، سلاح از تن درآور بعد وارد شو .

گفت : اين كار را نكرده و سخن تو را نمى‌شنوم، بلكه با همين حال داخل مى‌شوم .

ابو ثمامه فرمود : من تو را خوب مى‌شناسم، اگر مى‌خواهى بيائى بايد من قبضه شمشير تو را در دست داشته باشم تا تو سؤال و جواب كنى و برگردى .

آن نانجيب خنديد و گفت : آن دست اين قبضه را نمى‌تواند بگيرد .

ابو ثمامه گفت : پس مطلب خود را بگوى تا من خدمت امام عليه السّلام عرض كرده و جواب بازآورم و الّا لا ادعك تدنوا فانّك فاجر و الّا نمى‌گذارم نزديك شوى زيرا تو فرد فاجر و كافر هستى .

پس آن ناپاك ابا كرد و گفت : چرا اين همه از يك تن واهمه داريد؟

ابو ثمامه فرمود : اى كافر مثل بارگاه امام مثل كعبه است كه بايد با احترام در آن داخل شد، با اسلحه نمى‌توان در آن درآمد، لازم است اسلحه از خود دور سازى تا به آن آستان راه بيابى .

گفت : برمى‌گردم و پيغام خود را به تو نمى‌دهم .

ابو ثمامه فرمود : به جهنم برگرد .

آن نانجيب همچون خرس تيرخورده برگشت و نزد پسر سعد ملعون رفت و آنچه واقع شده بود را گزارش داد در مقتل ابى مخنف آمده فانفذ عمر بن سعد رجلا آخر پس ابن سعد مردى ديگر كه نامش خزيمه بود پيش طلبيد و به او گفت :

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 345
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست