responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 344

گرفت عروة بن قيس احمسى را كه يكى از ناموران كوفه بود طلبيد و به او گفت : برو از ابى عبد اللّه الحسين بپرس براى چه به اين ديار آمده است؟

عروه خودش يكى از كسانى بود كه براى امام عليه السّلام نامه داده و آن جناب را به اين سرزمين دعوت كرده بود لذا پس از درخواست ابن سعد چهره‌اش زرد و عرق خجلت و شرمسارى برپيشانيش ظاهر گرديد، سر بزير انداخت و اندكى بعد سر برآورد و گفت : اين كار از من نمى‌آيد .

پسر سعد كه ديد وى از رفتن بنزد امام عليه السّلام امتناع مى‌ورزد رو به لشگريان نمود و گفت : يكى از شما رفته و اين پيغام را برساند، هيچ كس جواب نداد زيرا اكثر آنها محضر امام عليه السّلام نامه داده و حضرتش را دعوت كرده بودند ازاينرو همگى سرها به زير انداختند تا بالاخره كثير بن عبد اللّه شعبى كه شخصى شجاع و دليرى بى‌باك و بى‌اندازه وقيح و بى‌حيا بود از جا برخاست و گفت : حال كه كسى نمى‌رود من خواهم رفت و اگر بخواهى او را بكشم .

پسر سعد از بى‌حيائى و بى‌شرمى او بى‌حيائى خود را فراموش كرده گفت : نه مى‌خواهم فقط از او بپرسى سبب آمدنش به اين ديار چيست؟

كثير از خيمه بيرون شد در حالى كه تيغى به كمر بسته با تكبر و تبختر خاصى رو به خيام حرم روانه شد به خيمه‌ها كه رسيد به سراغ سراپرده امام عليه السّلام رفت نزديك خيمه امام عليه السّلام كه رسيد نعره زد : يا حسين يا حسين حضرت اين صدا بشنيد، رو به اصحاب نمود فرمود :

اين بى‌ادب كيست كه چنين فرياد مى‌كشد؟

ابو ثمامه صائدى كه پرده‌دار خيمه امام عليه السّلام بود پيش رفت او را شناخت، محضر سلطان عالمين آمد عرضه داشت :

فدايت شوم قد جائك شرّ اهل الارض بدترين اهل روى زمين به سوى شما آمد، ناپاكى است فتّاك و بى‌باكى است سفّاك، نامش كثير بن عبد اللّه شعبى است .

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 344
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست