بدانيد دنيا را چنان قرار
داديم كه هرگز نبود و آخرت را دايم و باقى مىدانيم، آخرت را بردنيا اختيار كرده و
از دنيا چشم پوشيديم و السّلام .
بيت
شما با خانمان خود بمانيد
كه ما بىخانمان بوديم و رفتيم
6- مرحوم علّامه مجلسى از مناقب نقل نموده كه حرّ بن يزيد رياحى پس از آنكه اردوى امام عليه السّلام را در كربلاء مجبور به فرود آمدن نمود
كاغذى به ابن زياد نوشت و آن ملعون را از ورود امام عليه السّلام و اصحاب باوفايش به
كربلاء مطلع ساخت، چون نامه
حرّ به ابن زياد رسيد و از مضمونش آگاه شد نامهاى خدمت سلطان دنيا و آخرت باين مضمون
نوشت :
يا حسين قد بلغنى وصولك بكربلاء اى حسين خبر آمدن تو به زمين كربلاء به گوش من رسيد و قد كتب الىّ امير المؤمنين يزيد ان لا اوسّد الى الوثير و لا
اشبع من الخميرا و الحقك الى اللّطيف الخبير او ترجع الى حكمى و حكم يزيد بن معاوية
يعنى : اى حسين خبر
نازل شدن تو و ورودت به كربلاء به من رسيد و به تحقيق كه امير المؤمنين يزيد نامه به
من نوشته است به اين مضمون كه سر خود را بربالش نرم نگذارم و از نان گندم سير نخورم تا اينكه تو را به قتل رسانده و به خداوند لطيف خبير ملحق سازم
يا اينكه برگردى و تابع حكم من و حكم يزيد بن معاويه شوى .
نامه را به سوارى تندرو و بادرفتار داد تا آنرا به حضرت سيّد الكونين
امام برساند چون قاصد نامه را گرفت خود
را با سرعت به كربلاء رسانيد سراغ سراپرده امام را گرفت و
خود را به آنجا رساند از حاجب اذن دخول خواست، حاجب مراتب را محضر مبارك امام عليه
السّلام عرض كرد و خاطرنشان كرد كه از جانب عبيد اللّه عنيد و مخدول قاصدى حامل پيغام و نامه مىباشد آيا مأذون است محضر مباركتان مشرّف شود يا نه؟