ايراد ابيات عربى نگردد مگر آنچه ذكر آن ضرورت بود چه استماع آن در اثناى اخبار فارسى زبان را سبب توزّع ضمير مىباشد لاجرم
برايراد ابيات جعفى اشتغال نرفت و مضمون آن اينست .
زهى حسرت كه چون شاه شهيدان
مرا گفتا قدم در نه به يارى
چرا همراه آن حضرت نرفتم
نورزيدم طريق حقّگذارى
اگر در كربلاء مىگشتم آن روز
شهيد راه او در دوستدارى
بسى بودى به فرداى قيامت
مرا از لطف حق اميدوارى
كنون او رفت و من از روى تقصير
بماندم در مقام شرمسارى
به صد زارى دمادم مىكشم آه
ولى سودى ندارد آه و زارى
مؤلف گويد :
بسيارى از مورخين از جمله مرحوم مفيد در ارشاد نوشتهاند كه حضرت ابا
عبد اللّه الحسين عليه السّلام بعد از كوچ كردن از منزل زباله وارد وادى عقبه شدند
به روايت ايشان چون امام
عليه السّلام و اصحاب باوفايش شب را در زباله به سحر رساندند سحرگاه حضرت امر فرمودند
كه اهل اردو آب بردارند و روانه شوند، حضرات آب بسيارى برداشته و از آن مكان خارج گشتند همهجا مىآمدند تا به وادى عقبه رسيدند در آنجا نزول اجلال نمودند پيرمردى از قبيله بنى عكرمه بنام عمرو بن لوذان محضر مبارك امام عليه السّلام
رسيد از آن حضرت پرسيد : به كجا قصد داريد
برويد؟
امام عليه السّلام فرمودند : به كوفه
عمرو عرض كرد :
يابن
رسول اللّه تو را به خدا سوگند مىدهم كه از اينجا برگرد و به اين شهر وارد مشو زيرا
نميروى مگر رو به نوك نيزهها و تيزى شمشيرها و از اين گونه كلمات
زياد ايراد نمود .
امام عليه السّلام فرمودند : اى مرد آنچه تو مىگوئى و از آن خبر مىدهى برمن مخفى و