responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 254

پس حضرت رو به ما كرده و فرمودند : بعد از اينها ديگر خير و خوبى در عيش دنيا نيست .

ما دانستيم كه آن حضرت عازم بررفتن است، گفتيم خدا آنچه خير است شما را نصيب كند و آن حضرت در حق ما دعا كرد .

اصحاب عرضه داشتند : كار شما از مسلم بن عقيل نيك جدا است اگر كوفه برويد مردم به سوى جناب شما بيشتر سرعت خواهند كرد .

حضرت چون به خاتمه كا واقف و آگاه بودند سكوت كرده و چيزى نفرمودند .

به روايت مرحوم سيد بن طاووس در لهوف چون خبر شهادت مسلم به سمع مبارك امام عليه السّلام رسيد سخت گريست و فرمود : خدا رحمت كند مسلم را، او به سوى روح و ريحان و جنّت و رضوان رفت و به عمل آورد آنچه براو بود و آنچه برما است باقى مانده است، پس اشعارى در بيان بى‌وفائى دنيا و زهد در آن و ترغيب در امر آخرت و فضيلت شهادت اداء فرمودند .

مرحوم محدّث قمى در منتهى الآمال مى‌نويسد :

از بعضى تواريخ نقل شده كه مسلم بن عقيل سلام اللّه عليه را دخترى بود سيزده ساله كه با دختران امام حسين عليه السّلام مى‌زيست و شبانه‌روز با ايشان مصاحبت داشت چون امام حسين عليه السّلام خبر شهادت مسلم را شنيد به سراپرده خويش درآمد و دختر مسلم را پيش خواست و نوازش بسيار نمود بطوريكه از حدّ معمول و عادت بيرون بود، دختر مسلم از آنحال صورتى در خيالش مصوّر گشت عرض نمود :

يابن رسول اللّه با من ملاطفت بى‌پدران و عطوفت يتيمان مرعى مى‌دارى، مگر پدرم مسلم را شهيد كرده‌اند؟ !!!

حضرت ديگر تاب نياورده و نيروى شكيبائى از دست داد با صداى بلند

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 254
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست