responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 195

مسلم كه شمشير كشيده ديدند اشگ از چشمشان جارى گشت و گفتند :

اى شيخ دست ما را بگير و ببر بازار و ما را بفروش و به قيمت ما انتفاع ببر و ما را مكش كه پيغمبر دشمن تو باشد .

گفت : چاره‌اى نيست جز آنكه شما را بكشم و سر شما را براى عبيد اللّه ببرم و دو هزار در هم جايزه بگيرم .

گفتند : اى شيخ قرابت و خويشى ما را با پيغمبر خدا ملاحظه فرما .

گفت : شما را با آن حضرت قرابتى نيست .

گفتند : پس ما را زنده بنزد ابن زياد ببر تا هرچه خواهد در حق ما حكم كند .

گفت : من بايد به ريختن خون شما در نزد او تقرّب جويم .

گفتند : پس برصغر سن و كودكى ما رحم كن .

گفت : خدا در دل من رحم قرار نداده .

گفتند : الحال كه چنين است و لابد ما را مى‌كشى پس ما را مهلت بده كه چند ركعت نماز كنيم .

گفت : هرچه خواهيد نماز كنيد اگر شما را نفع بخشد .

پس كودكان مسلم چهار ركعت نماز گذاردند پس از آن سر به جانب آسمان بلند نمودند و با حقتعالى عرض كردند : يا حىّ، يا حليم، يا احكم الحاكمين احكم بيننا و بينه بالحق .

آن‌گاه آن ظالم شمشير به جانب برادر بزرگ كشيد و آن كودك مظلوم را گردن زد و سر او را در توبره نهاد طفل كوچك كه چنين ديد خود را در خون برادر افكنده و مى‌گفت :

به خون برادر خويش خضاب مى‌كنم تا باين حال رسول خدا را ملاقات كنم .

آن ملعون گفت : الحال تو را نيز به برادرت ملحق مى‌سازم، پس آن كودك مظلوم را نيز گردن زد و سر از تنش برداشت و در توبره گذاشت و بدن هردو را به‌

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 195
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست