responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 109

قرب و جوارش برساند و اميد دارم كه حق تعالى من و تو را به درجه شهادت كه اعلى درجات قرب است برساند .

پس گريه راه گلو حضرت را گرفت، مسلم را پيش كشيد و در بغل گرفت و دست بگردنش انداخت و بكى و بكى مسلم بكاء عاليا، هردو با صداى بلند همچون ابر بهارى گريستند، ياران و جوانان از اينحال متأثر شده، ايشان نيز بناى شيون و زارى را گذاردند و صحنه‌اى دلخراش و غم‌افزا آفريدند .

وداع جناب مسلم بن عقيل سلام اللّه عليه با سلطان سرير ولايت خامس آل عبا صلوات اللّه و سلامه عليه‌

پس از آنكه حضرت خامس آل عبا صلوات اللّه و سلامه عليه جناب مسلم را مأموريت رفتن به كوفه دادند وى از خدمت آن سرور بيرون آمد و در گوشه‌اى نشست همچون باران بهارى شروع به گريه و بيقرارى نمود، گفتند : اى غرّه پيشانى آل عقيل چرا مويه مى‌كنى؟

فرمود : از مفارقت نور ديده پيغمبر و سرور سينه فاطمه اطهر كه مدّتها در زير سايه‌اش بودم و پاى‌بند رشته محبّتش هستم اكنون مى‌روم و مى‌ترسم كه ديگر او را نبينم .

مى‌روم از سر حسرت بقفا مى‌نگرم‌

خبر از پاى ندارم كه زمين مى‌سپرم‌

مى‌روم بيدل و بى‌يار يقين مى‌دانم‌

كه من بيدل و بى‌يار نه مرد سفرم‌

پاى مى‌پيچم و چون پاى سرم مى‌پيچد

بار مى‌بندم و از بار فروبسته‌ترم‌

عاقبت به موجب فرمان همايونى امام عليه السّلام تدارك سفر ديد و سپس به جهت وداع آل عقيل و اهل و عيال خود به خانه آمد همه را ديدن نمود و با همگى‌

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 109
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست